در معنى «واحد» و «أَحَد» است و «أنَّ اللّه واحدٌ»
قوله : وانّى اَقُول : اِنَّ اللّهَ واحِدٌ بدان كه براى موحّدين از اهل ايمان و يقين در شرح اين كلام مبارك « وَإِلهُكُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ »۱ اين حديث شريف كفايت است كه : حضرت ولايت مآب عليه السلام در جنگ جمل وقتى كه شمشير آتشبار بدست گرفته و قطرات خون از آن مى چكيد و سرها را مانند برگ درختان مى ريخت ، اعرابى به خدمت آن جناب شرفياب گرديد و از معنى واحد سؤال كرد . مردم جمع شدند و او را ملامت كردند و گفتند : آيا نمى بينى صفوف لشكر و حالت آن سرور را ؟ ! و مشاهده نمى كنى پريشانى و اغتشاش قلب امير مؤمنان عليه السلامرا ؟ ! پس آن حضرت عنان مركب را نگاهداشت فرمود : بگذاريد ـ واللّه ! ـ على را باز نداشته به اين جنگ و جدال و خون ريزى و قتال الاّ معنى اللّه واحدٌ ؛ بدان ـ اى برادر عرب ! ـ واحد به چهار معنى آمده است . دو معنى از آن بر خدا رواست و دو معنى ديگر روا نيست :
اول : آن است كه بگويى خدا واحد است يعنى يكى است و از باب اعداد اراده كنى وى را كه واحدِ عَدَدى لازم دارد ، ثانى را هم چنانكه نمى توان گفت : خدا اوّلِ دوّمين است به جهت آنكه اول ، دوّمى را لازم دارد ، ديگر نمى توان گفت واحد ۲ ؛ زيرا كه لازم دارد ثانى را .
دوم : آن است كه بگوئى خداوند واحد است يعنى : يكى از ناس است كه وحدت صِفتى قائل شويم چنانكه مى گويند فلان كس يكى از مردم است ، و اين معنى هم بر خدا اطلاق نمى شود و باعث اندراج در تحت نوع و جنس خواهد بود .
و آن دو معنى كه بر خداى تعالى رواست :
اوّل : آن است كه : بگوئى : خدا واحد است در ذات و صفات ، و يگانه است چنانكه