77
روح و ريحان ج2

است و نبوّت به وى تمام شد كه تا روز قيامت بعد از وى پيغامبرى نخواهد آمد ، پس در اين مقام در اثبات نبوّت مطلقه و نبوّت خاصه كه عامّه مردمان را لغزش و توغّل است شرحى لازم مى شود .
بعد از اينكه ثابت شد براى عالم ، صانع و موجد و مؤثرى است كه متّصف به صفات جماليّه و جلاليّه است و يكى از آن صفات عدالت است و عدم جور ، و عمل لغو كه بى فايده باشد از وى نبايد صادر شود و غرض و فايده در ايجاد هم براى انتفاع خود نبوده است از آنكه احتياج ندارد و الاّ مانند سائرين است ، پس فائده ايجاد راجع به حال بندگان است و به آن مى رساند بندگان را به نعمت ابدى و عنايت سرمدى و دورى جستن از عقوبات و نقمات دائمه باقيه .
من نكردم خلق تا سودى كنم . . الى آخره .

در ابلاغ احكام است كه خارج از دو قسم نيست

پس راه وصول بدان مقام را به حكمت كامله و مصلحت شامله اتيان به تكاليف خاصه دانست كه مردم به عمل بياورند از اوامر و نواهى فعلاً و تركاً ، و معنى لطف همين است كه حضرت لطيف خبر داده .
حال تكاليفى كه خداوند بر مكلّفين فرموده است كه دواعى موصله به سعادت اخرويه اند به چه قسم بايد تحصيل كرد كه فى الواقع رضاء خداوندى در آن بوده باشد و ترك آنها موجب سخط و شقاوت ابدى نشود وبالوجدان هم مى دانم از اين دو قسم خارج نيست : يا آن است كه خداوند خود بر مكلّفين جلوه مى فرمايد و بدون واسطه و رابطه احكام و فرائض تكليفيّه را مى رساند و راه وصول به مقصود را مى نمايد يا آنكه كسى را از سلسله مخلوقات برمى انگيزاند و به توسط وى ارائه طريق مى فرمايد .
اما قسم اوّل به اتفاق آراء مذاهب و مِلل محال و ممتنع است از آنكه وجود مقدس حق و ذات منزّه اش اجلّ است از اين خيال كه بعد از شناسائى صفات و اسماء و افعال حقّه از


روح و ريحان ج2
76

مِنَ القَوْمِ الظّالِمينَ » ۱ .
چه قدر اين بيت در نظر موحّد عارف خوش مى آيد :



جُنونى فيكَ۲لا يَخفىوَنارى منك لا تخبو۳
فَاَنتَ السَمعُ والاَبصارُ وَالاركانُ وَالقَلبُ۴
يعنى : جز اينكه خداوند سبحان را اجلاى موجودات دانيم اعتقادى نداريم و غير آنكه خود را مانند خفّاش پنداريم عقيده بهتر از آن نپنداريم .



تا به جائى رسيده دانش منكه بدانسته ام كه نادانم
پس به عرض دوّم داعى برسند كه نبوّت و امامت است .

عرض دوم: در نبوت و امامت است و شرح صدق ادّعاء سيّد انبياء در نبوت

قوله عليه السلام : « وَاَنّ محمداً عَبدُهُ وَرَسُولهُ وَخاتمُ النبيين ولا نَبى بَعدُه اِلى يَومِ القيامةِ » .
چون حضرت عبدالعظيم عليه السلام ابتداءً تشبيه ركن ركين ايمان را به اقرار توحيد و نفى انداد و اضداد فرمود به كلمات موجزه مفيده مسطوره آنگاه در تلو آن به اتفاق ركن ديگر پرداخت و اقرار نبوّت حضرت ختمى مآب صلى الله عليه و آله را لازم و متحتّم دانست و عرض كرد كه عقيده من آن است كه محمّد بن عبداللّه صلى الله عليه و آله بنده خداست و از جانب حق بر خلق پيغمبر

1.قسمتى از حديث مروى در كافى ۱/۱۰۱ ح ۳ و توحيد صدوق : ۱۱۴ ح ۱۳ مى باشد .

2.در چاپ سنگى : منك . آنچه در منابع آمده مناسبتر بنظر مى رسد .

3.در چاپ سنگى : ونادى منك لا يخبو . متن را موافق با نقل مازندرانى در شرح اصول كافى آورديم .

4.شرح اصول كافى ۹/۴۲۷ التحفة السنية ، جزائرى : ۸۷ ، فيض القدير مناوى ۲/۳۰۵ بيت دوم آنرا چنين نقل كرده : وأنت السمع والناظروالمهجة والقلب

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 77889
صفحه از 447
پرینت  ارسال به