83
روح و ريحان ج2

حميده و افعال پسنديده از ايشان مانند نفوس قدوّسيّه انبياء ظاهر و آشكار گرديد .
و نظير اين بيان به جهتى در اطاعت حق مَثَل حديد محماة است كه گفته اند :



گويد آتش اين به آهن تو منممن تو وليكن تو توئى من منم
ذات ما باشد زيكديگر جدافعل ما فعلى است واحد بى دوتا
چونكه خود را در اطاعت سوختىآتش حبّم به دل افروختى۱
وليكن مباينت حقيقيه آهن با آتش معلوم است .
و صاحب « مقاصد » گفته است : ويُشاهَدُ مِثلُها مِن اَهلِ الرِيّاضَةِ والإخلاص يعنى مِثل مُعجِزاتِ الأنبياء .
پس هر آنكه از ساحت قدس غيب الغيوبى و از حضرت اقدس روح القدسى دور و مهجور است منشأ آثار و مظهر انوار حق نمى شود ، و در عنوان اين آيه كريمه است : « لَهُمْ قُلُوبٌ لاَيَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَيُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَيَسْمَعُونَ بِهَا أُولئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ »۲ .
خلاصه دامنه اين گفتگو بسيار طويل است ، غرض اصلى احقر به نحو اجمال و ايجاز ، ثبوت نبوّت حضرت ختمى مآب صلى الله عليه و آله بود خاصّةً نه به طريق عموم و اطلاق ؛ از آنكه براهين قاطعه ، اساطين و اساتيد حكماء در اين خصوص اقامه كرده اند ، و در نبوّت خاصّه شُروح و فصولى از ايشان در كُتُب كثيره منضبط است ، اين اقل هم بضاعة مزجاتى از معرفت و دانش اندك خود اهداء حضور موفور السّرور خوانندگان مى نمايد ، و استدعاى تأمّل و تعقّل در آن مى نمايد .

1.مولوى راست : اوصيا چون انبيا نور حقنددر بحار نور حق مستغرقندهم مقرّب هم مقرّب زاده اندقرب ديده ، قرب رو ، آماده اند (حاشيه مؤلف رحمه الله) .

2.اعراف : ۱۷۹ .


روح و ريحان ج2
82

در آثار و علايم معجزه كه دلالت بر صدق نبوّت مى كند

از اين جهت است صاحب « مقاصد » اين بيان را در علايم نبى ذكر كرده است :
الثانى : ان يَظهَر منهُ الاَفعالُ الخارِقةُ لِلعادَةِ لِيَكُونَ هَيولى عالَمِ العَناصِرِ مُطابقةً لَهُ مُنقادةً لِتَصرّفاتِه انقيادَ بَدنِه لِنَفسه .
بعد مى گويد : فاِنَّ النّفوسَ الاِنسانيّةَ بِتَصوُّراتِها مؤثِّرةٌ فى الموادِّ البَدَنيّة كما يُشاهَدُ مِنَ الاِحمِرارِ وَالاِصْفِرار .
بعد مى گويد : فلا يَبعُدُ ان يَقوى نَفس النّبى حَتّى يَحْدُثَ بِاِرادَتِهِ فىِ الأرضِ رياحٌ وزلازلُ وَحَرقٌ وَغَرقٌ وهلاكُ اشخاصٍ ظالِمةٍ وَخَرابُ ابدانٍ فاسِدةٍ . . إلى ما قال : امّا ساحر هر آنچه مى كند در معرض زوال و اضمحلال است و متوسّل به اسباب و حِيَل و آلات و اداوات مى شود مثل سحره زمان موسى عليه السلام ، و آنچه از ريسمان و عصا كردند از قرارى است كه در كتب تواريخ و سير محرّر است ، و تخيّلات صرفه كه ممّا لا وجود لها است از سلسله سحره كه تبعه شياطين اند عموماً در مؤلفات كثيره عامه مدوّن است .
و عجب آن عارف بصير را تمثيل خوشى است كه : روح القدس مانند آتش است و نفوس قدسيّه مانند كبريت احمر ، به مجرّد مجاورت با آتش ، صورت آتشى از آن احداث مى شود .
البته بين اين دو مناسبت من حيث الجنسيّة والمادة هست كه به زودى آتش او را به صورت خود مى كند و هر چه از آتش دورتر است كمتر قبول اثر از وى مى نمايد تا دورى بجائى مى رسد كه مثل آب و آتش مناسبت برداشته مى شود و مباينت كليّه حاصل مى گردد .
و اگر حواريين حضرت عيسى عليه السلام دارنده كرامات بوده اند يا اولياء و اصحاب ائمه هدى عليهم السلام ، براى مجاورت به روح مقدس عيسويّه و محمديّه عليهماالسلام بوده به قدر صفا و صقالت جوهر ذاتى خودشان و به مقدار قربى كه داشتند تناسب پيدا كرده اند ملكات

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 93046
صفحه از 447
پرینت  ارسال به