تازه هاي نشر - صفحه 223

بخش سوم،فصل بندي است درباره مسندهايي كه به مؤلفان خود منسوب اند و مروري است(3 بر پاره اي از احوال مسند نويسان ،به ترتيب تاريخ در گذشت آنان . در اين بخش به گونه اي گسترده از آگاهي هاي رجال شناختى موجود در كتابهاى رجال، تذكره ها و تراجم، بهره گرفته شده است.
4) در بخش چهارم، ابتدا از مسندهايى بحث شده كه به نام راويان خود، شناخته مى شوند. سپس درباره مجموعه هايى سخن مى رود كه آنها را از روى خطا يا سهل انگارى، مسند خوانده اند.
5) بخش پنجم به سهم شيعه در عرصه مسند نويسى اختصاص دارد. مؤلّف در اين بخش، پژوهشى را درباره «اصول اربعمأة» سامان داده و اصلها را با مسندها سنجيده و وجوه همانندى آنها را با يكديگر بيان داشته است. به دنبال آن، زمان پيدايش اين اصول را در تاريخ حديث شيعه با دوره مسند نويسى در تاريخ حديث اهل سنّت، مقايسه كرده و از اين رهگذر، نشان داده است كه اصل نويسى در تاريخ حديث شيعه، بسيار زودتر از مسند نويسى در تاريخ حديث اهل سنّت آغاز شده است. در همين بخش درباره آن دسته از مجموعه هاى حديثى سخن به ميان آمده كه آنها را مسند ناميده اند.
6) در بخش ششم، با زيد شهيد و مسندش، محتواى آن و مقدار ارزش و اعتبار احاديث آن، آشنا خواهيد شد.
7) بخش هفتم، ويژه بررسى مسند حميدى است.
8) در بخش هشتم، مسند احمد بن حنبل به بحث گذاشته مى شود و درباره شخصيت احمد بن حنبل و مقدار ارزش و اعتبار احاديث اين مسند، بحث مى شود.
9) در بخش نهم، مؤلّف، مسندهاى ابو حنيفه را برشمرده و به پاره اى از احوال مؤلّفانش پرداخته و درباره علت تعدّد مسندهاى ابو حنيفه، سخن گفته و به مقدار ارزش و اعتبار مرويّات آنها اشاره نموده است.
10) بخش آخر به «مسند أبى يعلى الموصلى»، «مسند الصحابة الذين ماتوا في زمن النبى(ص)» و بخش مسانيد در «جمع الجوامع» سيوطى و «المسند الجامع» اختصاص دارد.

صفحه از 227