سخنان حجة الاسلام والمسلمين هاشمي رفسنجاني - صفحه 149

هيچ كس و هيچ فرقه اى در دانش و مرجعيّت علمى ائمه ما ترديدى ندارد. گرچه خيلى ها آنها را امام (به معنى ولى امر مسلمين) نمى شناسند; امّا دانششان را كه منكر نيستند. حتى آن خلفاى مغرور هم وقتى كه بحثهاى احتجاجى اساسى با فِرق مختلف داشتند, ائمّه ما را كه در زمان خودشان حتى جوان بودند (مثل امام باقر, امام جواد يا امام هادى) دعوت مى كردند و همه علمايى كه حاضر بودند, تحت تأثير دانش آنها قرار مى گرفتند.
منهاى دو مسئله عصمت و ولايت, بالاخره چهارده معصوم, پايگاه و مرجع اصلى فكرى تمدن اسلامى هستند. نمى شود از كنار زندگى اينها, حرفهاى اينها و تقرير اينها بى اهميّت گذشت و گفت تاريخ است و مسائل آن زمان, گذشته است. بايد حقيقتاً توجه شود. من نمى خواهم بگويم توجه نشده است. اتفاقاً در تاريخ شيعه افراط و تفريط وجود دارد. يك جاهايى خيلى زيادى به حديثْ توجه شده; آن موقعى كه اخبارى ها دستشان باز بوده است. البته كارشان عميق نبود; امّا به هر حال, بيش از حدّ لازم بود و گاهى قرآن را تحت الشعاع قرار مى دادند و در توجه به حديث, عقل را ناديده مى گرفتند كه اين كار, ضدّ حديث و ضد قرآن است. حتى گاهى در آن قطعات تاريخ, اهل سنّت, شيعه را متّهم مى كردند كه قرآن را ناديده مى گيرند. يك قدرى هم راست مى گفتند; كار اخبارى ها ملاك بود.
در اهل سنّت هم همين طور است. اهل سنّت, يك بار آمدند تدوين حديث را ممنوع كردند. خود اين, در يك زمانى ضربه اساسى زد به حديثهاى حقيقى كه بايد شكل مى گرفتند و مى ماندند. آنها نگذاشتند كسى حديث را بنويسد. بعداً هم باب اجتهاد را مسدود كردند كه خود آن, ضربه عمده اى به حديث زد; ولى امروز به نظر مى رسد كه اهل سنّت به طور معقول و علمى و اساسى به حديثْ توجه دارند. در دانشگاه هاى مهم و جامع اهل سنّت, بحثهاى حديثى و رشته هاى حديثى تا حدّ دكترا و دكتراى تخصّصى, حقيقتاً خوب كار مى كنند و متخصصان و دانشمندان بسيار خوبى دارند تحويل مى دهند.

صفحه از 152