387
دوستي در قرآن و حديث

۹۲۸.رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : شعيب عليه‏السلام از دوستى خداى عز و جلچندان گريست كه نابينا شد . پس خداوند ، بينايى‏اش را به او بازگرداند . باز چندان گريست تا آن كه نابينا شد . پس خداوند ، بينايى‏اش را به او بازگرداند . باز چندان گريست كه نابينا شد . پس خداوند ، بينايى‏اش را به او بازگرداند . در مرتبه چهارم ، خداوند به او وحى كرد : «اى شعيب ! اين كار را تا كى مى‏خواهى همچنان تكرار كنى ؟ اگر اين كارت از ترس دوزخ است ، آن را از تو بازداشتم و اگر از اشتياق به بهشت است ، آن را بر تو روا ساختم» .
شعيب گفت : بارالها و سرورا ! تو خود مى‏دانى كه از ترس دوزخت و يا از سرِ اشتياق به بهشتت گريه نمى‏كنم ؛ ليكن دوستى تو با قلبم پيوند خورده است . از اين رو ، تاب صبورى ندارم تا تو را ببينم .
پس خداوند عز و جل ، به او وحى كرد : «هان ! حال كه كارت به اين سبب است ، به زودى موسى بن عمران ، هم‏سخنِ خود را به خدمت تو درخواهم آورد» .

۹۲۹.المحجة البيضاء : حضرت عيسى عليه‏السلام بر سه تن گذشت كه رنگ چهره‏هايشان دگرگون‏شده و تن‏هايشان نزار شده بود . پس به ايشان گفت : «چه چيزْ شما را به اين حالى كه مى‏بينم ، دچار كرده است ؟».
گفتند : ترس از دوزخ .
فرمود : «بر خداوند ، حق است كه شخص‏ترسان را ايمنى بخشد» .
سپس از آنان گذشت و به سه تن ديگر رسيد كه از آنان ، لاغرتر و رنگ پريده‏تر بودند . پرسيد : «چه چيزْ شما را به اين حالى كه مى‏بينم ، دچار كرده است ؟».
گفتند : اشتياق به بهشت .
فرمود : «بر خداوند ، حق است كه آنچه را اميد داريد ، به شما ببخشد».
سپس از آنان گذشت و به سه تن ديگر رسيد كه از آنان لاغرتر و رنگ پريده‏تر بودند و گويى بر چهره‏هايشان آينه‏هايى از نور بود . پرسيد : «چه چيزْ شما را به اين حالى كه مى‏بينم ، دچار كرده است ؟» .
گفتند : دوستى خداى عز و جل .
فرمود : «شماييد مقرّبان ! شماييد مقرّبان!» .


دوستي در قرآن و حديث
386

۹۲۸.رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : بَكى شُعَيبٌ عليه‏السلام مِن حُبِّ اللّه‏ِ عز و جل حَتّى عَمِيَ ، فَرَدَّ اللّه‏ُ عز و جل عَلَيهِ بَصَرَهُ ، ثُمَّ بَكى حَتّى عَمِيَ ، فَرَدَّ اللّه‏ُ عَلَيهِ بَصَرَهُ ، ثُمَّ بَكى حَتّى عَمِيَ ، فَرَدَّ اللّه‏ُ عَلَيهِ بَصَرَهُ ، فَلَمّا كانَتِ الرّابِعَةُ أوحَى اللّه‏ُ إلَيهِ : يا شُعَيبُ ، إلى مَتى يَكونُ هذا أبَدا مِنكَ ؟! إن يَكُن هذا خَوفا مِنَ النّارِ فَقَد أجَرتُكَ ، وإن يَكُن شَوقا إلَى الجَنَّةِ فَقَد أبَحتُكَ .
قالَ : إلهي وسَيِّدي ، أنتَ تَعلَمُ أنّي ما بَكَيتُ خَوفا مِن نارِكَ ، ولا شَوقا إلى جَنَّتِكَ ، ولكِن عَقَدَ حُبُّكَ عَلى قَلبي ، فَلَستُ أصبِرُ أو أراكَ . فَأَوحَى اللّه‏ُ جَلَّ جَلالُهُ إلَيهِ : أما إذا كانَ هذا هكَذا فَمِن أجلِ هذا ساُخدِمُكَ كَليمي موسَى بنَ عِمرانَ . ۱

۹۲۹.المحجة البيضاء : يُروى: أنَّ عيسى عليه‏السلام مَرَّ بِثَلاثَةِ نَفَرٍ قَد نَحَلَت أبدانُهُم وتَغَيَّرَت ألوانُهُم ، فَقالَ لَهُم : مَا الَّذي بَلَغَ بِكُم ما أرى ؟
فَقالوا : الخَوفُ مِنَ النّارِ .
فَقالَ : حَقٌّ عَلَى اللّه‏ِ أن يُؤمِنَ الخائِفَ .
ثُمَّ جاوَزَهُم إلى ثَلاثَةٍ اُخرى ، فَإِذا هُم أشَدُّ نُحولاً وتَغَيُّرا ، فَقالَ : مَا الَّذي بَلَغَ بِكُم ما أرى ؟
قالوا : الشَّوقُ إلَى الجَنَّةِ .
قالَ : حَقٌّ عَلَى اللّه‏ِ أن يُعطِيَكُم ما تَرجونَ .
ثُمَّ جاوَزَهُم إلى ثَلاثَةٍ اُخرى ، فَإِذا هُم أشَدُّ نُحولاً وتَغَيُّرا ، كَأَنَّ عَلى وُجوهِهِمُ المَرايا مِنَ النّورِ ، فَقالَ : مَا الَّذي بَلَغَ بِكُم ما أرى ؟
قالوا : حُبُّ اللّه‏ِ عز و جل .
فَقالَ : أنتُم المُقَرَّبونَ ، أنتُم المُقَرَّبونَ . ۲

1.علل الشرايع : ۵۷ / ۱ عن أنس ، إرشاد القلوب : ۱۷۱ نحوه ؛ تاريخ بغداد : ۶ / ۳۱۵ ، كنز العمّال : ۱۱ / ۴۹۸ / ۳۲۳۳۹ نقلاً عن ابن عساكر وكلاهما عن شدّاد بن أوس نحوه .

2.المحجّة البيضاء : ۸ / ۶ .

  • نام منبع :
    دوستي در قرآن و حديث
    سایر پدیدآورندگان :
    تقديري، محمد؛ اسلامي، سيد حسن
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    سوّم
تعداد بازدید : 227143
صفحه از 784
پرینت  ارسال به