631
دوستي در قرآن و حديث

7 / 2

ديدار خدا

۱۳۷۷.إرشاد القلوبـ در ضمن حديث «معراج» ـ: [خداوند متعال فرمود :] «اى احمد ! مى‏دانى كدام زندگى، گواراتر و كدام حيات ، پايدارتر است ؟».
گفت : بارالها ! نه .
فرمود : «اما زندگى گوارا آن است كه دارنده‏اش ، از يادم خسته نمى‏شود، نعمتم را فراموش نمى‏كند ، حقّم را ناديده نمى‏گيرد و در شب و روزش ، جوياى خشنودى من است .
امّا حيات پايدار ، آن است كه دارنده‏اش چنان براى خود عمل مى‏كند كه دنيا بر او خوار شود و در چشمانش كوچك گردد و آخرت ، نزدش بزرگ شود . خواسته‏ام را بر خواسته‏اش مقدّم مى‏دارد و جوياى خشنودى من است . حقّ بزرگىِ مرا به جاى مى‏آورد ، آگاهى مرا نسبت به خودش به ياد دارد و در شب و روز و در كنار هر زشتى و گناهى ، مرا مراقب خود مى‏بيند و قلبش را از هر آنچه ناخوش مى‏دارم ، مى‏زدايد . شيطان و وسوسه‏هايش را دشمن مى‏دارد و براى شيطان بر قلبش سلطه‏اى و راهى نمى‏گذارد .
پس چون چنين كند ، در قلبش محبّتى مى‏نهم تا آن جا كه قلبش را از آنِ خود مى‏سازم و فراغت و اشتغال و انديشه و سخنش را از نعمتى كه به دوستانم در ميان خلق بخشيده‏ام، ويژه خود مى‏گردانم و چشم و گوش و
قلبش را مى‏گشايم تا آن كه با قلبش بشنود و با قلبش به جلال و عظمتم بنگرد . دنيا را بر او تنگ مى‏سازم و لذّت‏هايش را منفور او مى‏گردانم و او را چنان از دنيا برحذر مى‏دارم كه شبان ، گوسفندانش را از چراگاه‏هاى هلاكتبار برحذر مى‏دارد . پس چون چنين شود ، سخت از مردم مى‏گريزد و از سراى ناپايدار ، به سراى پايدار و از سراى شيطان ، به سراى رحمان منتقل مى‏گردد . اى احمد ! او را با هيبت و عظمت مى‏آرايم .
اين است زندگى گوارا و حيات پايدار ، و اين است مقام خشنودان .
هركس‏بر طبق خشنودى من رفتار كند، سه صفت را همراه‏او مى‏سازم: به او شكرى را مى‏شناسانم كه جهل با آن در نياميزد ، و يادى كه فراموشى با آن در نياميزد ، و محبّتى كه با وجود آن ، محبّت آفريدگان را بر محبّت من مقدّم ندارد . پس چون مرا دوست بدارد ، دوستش مى‏دارم و چشم دلش را به سوى جلالم مى‏گشايم و خاصّانِ خلقم را از او پنهان نمى‏دارم و در تاريكى‏هاى شب و روشنايى‏هاى روز ، با او رازگويى مى‏كنم تا آن كه از سخن گفتن با آفريدگان و همنشينى با آنان ببُرد و سخن خود و سخن فرشتگان را به او بشنوانم و رازى را كه از خلقم پنهان داشته‏ام ، به او بشناسانم» .


دوستي در قرآن و حديث
630

7 / 2

لِقاءُ اللّه‏ِ

۱۳۷۷.إرشاد القلوبـ في حديث المعراج ـ: [قالَ اللّه‏ُ تعالى :] يا أحمَدُ ، هَل تَدري أيُّ عَيشٍ أهنى ، وأيُّ حَياةٍ أبقى؟
قالَ : اللّهُمَّ لا .
قالَ : أمَّا العَيشُ الهَنيءُ فَهُوَ الَّذي لا يَفتُرُ صاحِبُهُ عَن ذِكري ، ولا يَنسى نِعمَتي ، ولا يَجهَلُ حَقّي ، يَطلُبُ رِضايَ لَيلَهُ ونَهارَهُ .
وأمَّا الحَياةُ الباقِيَةُ فَهِيَ الَّتي يَعمَلُ لِنَفسِهِ حَتّى تَهونَ عَلَيهِ الدُّنيا وتَصغُرَ في عَينَيهِ ، وتَعظُمَ الآخِرَةُ عِندَهُ ، ويُؤثِرَ هَوايَ عَلى هَواهُ ، ويَبتَغيَ مَرضاتي ، ويُعَظِّمَ حَقَّ عَظَمَتي ، ويَذكُرَ عِلمي بِهِ ، ويُراقِبَني بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ عِندَ كُلِّ سَيِّئَةٍ ومَعصِيَةٍ ، ويَنفيَ قَلبَهُ عَن كُلِّ ما أكرَهُ ، ويُبغِضَ الشَّيطانَ ووَساوِسَهُ ، لا يَجعَلَ لاِءِبليسَ عَلى قَلبِهِ سُلطانا وسَبيلاً .
فَإِذا فَعَلَ ذلِكَ أسكَنتُ في قَلبِهِ حُبّا حَتّى أجعَلَ قَلبَهُ لي ، وفَراغَهُ وَاشتِغالَهُ وهَمَّهُ وحَديثَهُ مِنَ النِّعمَةِ الَّتي أنعَمتُ بِها عَلى أهلِ مَحَبَّتي مِن خَلقي ، وأفتَحَ عَينَ قَلبِهِ وسَمعِهِ حَتّى يَسمَعَ بِقَلبِهِ ويَنظُرَ بِقَلبِهِ إلى جَلالي وعَظَمَتي ، واُضَيِّقَ عَلَيهِ الدُّنيا ، واُبَغِّضَ إلَيهِ ما فيها مِنَ اللَّذّاتِ ، واُحَذِّرَهُ مِن الدُّنيا وما فيها كَما يُحَذِّرُ الرّاعي غَنَمَهُ مِن مَراتِعِ الهَلَكَةِ .
فَإِذا كانَ هكَذا يَفِرُّ مِنَ النّاسِ فِرارا ، ويَنقُلُ مِن دارِ الفَناءِ إلى دارِ البَقاءِ ، ومِن دارِ الشَّيطانِ إلى دارِ الرَّحمنِ . يا أحمَدُ ، لاَُزَيِّنُهُ بِالهَيبَةِ وَالعَظَمَةِ .
فَهذا هُوَ العَيشُ الهَنيءُ وَالحَياةُ الباقِيَةُ ، وهذا مَقامُ الرّاضينَ .
فَمَن عَمِلَ بِرِضائي ألزِمُهُ ثَلاثَ خِصالٍ : اُعَرِّفُهُ شُكرا لا يُخالِطُهُ الجَهلُ ، وذِكرا لا يُخالِطُهُ النِّسيانُ ، ومَحَبَّةً لا يُؤثِرُ عَلى مَحَبَّتي مَحَبَّةَ المَخلوقينَ . فَإِذا أحَبَّني أحبَبتُهُ ، وأفتَحُ عَينَ قَلبِهِ إلى جَلالي ، فَلا اُخفي عَلَيهِ خاصَّةَ خَلقي ، فَاُناجيهِ في ظُلَمِ اللَّيلِ ونورِ النَّهارِ حَتّى يَنقَطِعَ حَديثُهُ مِنَ المَخلوقينَ ومُجالَسَتُهُ مَعَهُم ، واُسمِعُهُ كَلامي وكَلامَ مَلائِكَتي ، واُعَرِّفُهُ السِّرَّ الَّذي سَتَرتُهُ عَن خَلقي . ۱

1.إرشاد القلوب : ۲۰۴ ، بحار الأنوار : ۷۷ / ۲۸ / ۶ .

  • نام منبع :
    دوستي در قرآن و حديث
    سایر پدیدآورندگان :
    تقديري، محمد؛ اسلامي، سيد حسن
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    سوّم
تعداد بازدید : 244631
صفحه از 784
پرینت  ارسال به