723
دوستي در قرآن و حديث

دائرمدار منافع است . دوستدار ، هر وقت كه احساس كند محبوبش نمى‏تواند نياز و خواسته او را تأمين كند ، محبّتش زايل مى‏شود و چه بسا دوستى‏ها كه تبديل به دشمنى مى‏گردند . بر اين اساس ، متون اصلى اسلام، تأكيد دارند كه تنها دوستى‏هايى كه بر پايه دين و براى خدا باشند ، تداوم خواهند يافت و دوستى‏هايى كه بر پايه خودخواهى و منافع شخصى‏اند ، دير يا زود ، تبديل به دشمنى خواهند شد :
«الْأَخِلاَّءُ يَوْمَـئذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِينَ ؛۱
دوستان در آن روز ، دشمن يكديگرند ، جز پرهيزگاران» .
بنابراين ، فلسفه دوستى براى خدا اين است كه ساماندهى جامعه مطلوب انسانىِ مبتنى بر محبّت ، راهى جز اين ندارد .

فلسفه دشمنى براى خدا

سؤال مهمى كه اين‏جا ممكن است به ذهن برسد ، اين است كه اگر اسلامْ هوادار جامعه مبتنى بر محبّت است ، چرا پيروان خود را به دشمنى براى خدا تشويق مى‏كند و دشمنى براى خدا را مانند دوستى براى او واجب مى‏داند و آن را «استوارترين دستاويز ايمان» و «برترين عمل» ۲ مى‏خواند ؟ علاوه بر اين ، چه ضرورتى دارد كه انسان ، به جاى دوستى با ديگران ، با آنان دشمنى كند؟ و اساسا دشمنى كردن با ديگران ، چه دردى از دردهاى اجتماع را درمان مى‏كند؟ و كدام مشكل را حل مى‏نمايد ؟ و در يك جمله : فلسفه دشمنى براى خدا چيست ؟

1.سوره زخرف ، آيه ۶۷ . در اين باره ر . ك : ص ۱۳۳ (آنچه دوستى را پايدار مى‏كند) .

2.ر . ك : ص ۶۶۱ (۱ / ۳ استوارترين دستاويز ايمان) .


دوستي در قرآن و حديث
722

فتنه‏ها علاج شود ، عداوت ، جاى خود را به محبّت مى‏دهد و جامعه بشر ، طعم شيرين محبّت را خواهد چشيد .

مبدأ محبّت

علاج خودخواهى ، خداخواهى است. ۱ انسان ، تا خداخواه نشود ، از خود تهى نمى‏گردد و تا از خود تهى نگردد ، نمى‏تواند حقيقتا ديگرى را دوست بدارد . لذا در حديث قدسى آمده‏است :
يَابنَ آدَمَ! كُلٌّ يُريدُكَ لِأَجلِهِ وَأنَا اُريدُكَ لِأَجلِكَ ؛۲
اى فرزند آدم! هر كسى تو را به خاطر [نياز و منفعت ]خود مى‏خواهد ، در حالى كه من [بى‏نياز مطلقم و ]تو را به خاطر خودت مى‏خواهم .
و بر اين اساس ، انسان به هر ميزانى كه از خود تهى باشد و از خدا پُر، مى‏تواند ديگران را به همان اندازه حقيقتا دوست داشته باشد ، و بدين‏سان، رازِ تأكيد اسلام بر دوستى به خاطر خدا آشكار مى‏شود كه تنها كسانى واقعا انسان‏ها را دوست دارند و هوادار واقعى مردم‏اند كه محبّت آنها براى خدا باشد .
علّت شكست مكتب‏هاى اختراعى مانند ماركسيسم در شعار طرفدارى از خلق ، اين است كه طرفدارى واقعى از خلق ، بدون توجّه به خالق ، امكان‏پذير نيست . كسى كه مردم را براى خدا دوست ندارد و به خاطر خدا هوادار خلق نيست ، نمى‏تواند منافع شخصى خود را در نظر نگيرد . محبّتى كه بر پايه منافع خود باشد ، در واقع ، محبّت به ديگرى نيست؛ بلكه نوعى خودخواهى در چهره ديگرخواهى و در پوشش محبّت به ديگران است . از اين رو ، وجود و تداوم آن ،

1.ر . ك : ص ۴۴۱ (رمز خودسازى) .

2.ر . ك : ص ۳۹۱ ح ۹۳۳ (من دوستت دارم ، پس دوستدارم باش) .

  • نام منبع :
    دوستي در قرآن و حديث
    سایر پدیدآورندگان :
    تقديري، محمد؛ اسلامي، سيد حسن
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    سوّم
تعداد بازدید : 228952
صفحه از 784
پرینت  ارسال به