و نيز فرموده است:
ايّاك و مشاورة النسآء إلاّ من جرّبت بكمال عقل;(بحارالأنوار, ج 103, ص 255.)
بپرهيز از رايزنى زنى با زنان, جز آن كه خردمندى اش آزموده شده باشد.
در گام دوم ـ كه نگارنده كتاب به جمع سيره عملى على (ع) درباره زنان پرداخته است ـ , نشانى از تنقيص, تحقير, مذمت و تضعيف زنان به چشم نمى آيد. نگارنده در مقدمه كتاب, به نمونه هايى از اين دست اشاره كرده است.
از نكته هاى بسيار مهمى كه نويسنده كتاب درباره ارزيابى سخنان و سيره امام على (ع) بر اساس معيارهاى سنجش اسناد مطرح كرده و آن را فرضيه اى مى داند كه نيازمند تحقيق و پژوهش جدى است, احتمال وقوع جعل و تحريف در كلام منسوب به حضرت است. وى اين فرضيه را مبتنى بر چند عامل مى داند:
1 . دشمنى بنى اميه با خاندان پيامبر بر احدى پوشيده نيست. پس از رحلت پيامبر(ص) در همه حوادث تلخى كه بر خاندان رسول خدا(ص) گذشت, ردّپاى بنى اميه, به ويژه معاويه را به خوبى مى توان ديد.
2 . يكى از دسيسه هاى بنى اميه جعل احاديث براى مشوّه ساختن خاندان پيامبر و يا كتمان مناقب آنان است.
3 . چنان كه در كتب تاريخى آمده است, زنان بسيارى پس از شهادت حضرت, بر معاويه وارد شدند و او درباره على (ع) از آنان مى پرسيد و آنان وى را مى ستودند و مدح مى كردند.
4 . معاويه و بنى اميه براى تخريب شخصيت امام (ع) نزد زنان, اقدام به جعل احاديثى كردند كه تحقير زنان را در پى داشته, تا از اين طريق بتوانند نيمى از آدميان را ـ كه زنان باشند ـ به وى بدبين سازند.
مؤلف براى اين فرضيه, سه شاهد اوليه ذكر مى كند كه چنين اند:
الف . سيره عملى در رفتار گزارش شده از وى, دلالتى بر چنين منقصت و نارسايى نسبت به زنان ندارد.