سياست نامه امام علي (علیه السلام) - صفحه 227

اينك حجّت بر خود آن حضرت نيز تمام شده و پديدآوردن حكومت صالحان, ممكن شده بود و او كسى نبود كه از زير بال مسئوليت, شانه خالى كند. پس اين مسئوليت خطير را با هدف زنده كردن سيره و سنّت پيامبر اكرم(ص) پذيرفت و با شعار قرار دادن كتاب خدا و سنّت پيامبر(ص) و طرد سياست هاى خلفاى پيشين, پرچم حكومتى را برافراشت كه با چشيدن طعم عدالت ناب, براى هميشه در تاريخ بشر, منحصر به فرد باقى ماند.

فصل دوم به اصلاحات علوى اختصاص دارد.

امام(ع) پس از بيعت مردم و رسيدن به قدرت سياسى, بلافاصله اصلاحات حكومتى را با شعار عدالت اجتماعى و اقتصادى آغاز كرد. او فلسفه پذيرش حكومت را ايجاد اصلاحات اعلام كرده بود و معتقد بود كه در مدتى كه از صحنه سياسى جامعه دور بوده, جامعه اسلامى دگرگون شده و آنچه اكنون به نام حكومت اسلامى مطرح است, فاصله زيادى با اسلام و سيره و سنّت رسول خدا(ص) دارد, و از سوى ديگر, خوب مى دانست كه ارائه راه جديد و اصلاح علوى كه همان اصلاحات محمدى(ص) است, در شرايط سياسى جارى با مزاج جامعه سازگار نيست و اين مردم,طاقت حكومت خدايى او را ندارند.
امام على(ع) مى دانست كه مبارزه با تحريفات, تنش هاى سياسى فراوانى را به دنبال خواهد داشت, و اصلاحات عميق سياسى و اجتماعى نيازمند سياستگذارى و برنامه ريزى بسيار دقيق و حساب شده است. از اين رو, در برخورد با انحرافات, شتابزده عمل نكرد; زيرا برخورد ناگهانى با همه انحرافاتى كه جامعه اسلامى سال ها با آنها خوگرفته بود, به نارضايتى همگان و تفرقه و سست شدن حكومت مى انجاميد. بدين ترتيب, اصلاحات را به دو دسته تقسيم كرد:
1ـ مبارزه با مفاسد ادارى و اقتصادى,
2ـ مبارزه با انحرافات فرهنگى.

صفحه از 227