درستى آن اتّفاق دارند, بدان دلالت دارد كه از رسول خدا(ص) رسيده و حافظان حديث و راويان اخبار, بر درستى روايت آن از راه هاى گوناگون, هماهنگى دارند. از جمله آن كه در محلى كه «خُم» گفته مى شد و بين مكّه و مدينه بود. حضرت ايستاد و خطبه خواند. نخست سپاس الهى را به جاى آورد و درود بر او خواند و آغاز وعظ و اندرز نمود و سپس فرمود: اى مردمان! من همانند شما بشرى هستم, و نزديك است كه فرستاده پروردگارم (حضرت عزرائيل) فراسويم آيد و دعوت او را اجابت كنم. من در ميان شما دو چيز گران بها باقى گذاردم. تا هنگامى كه بدان دو چنگ در زنيد, بعد از من, هيچ گاه گمراه نخواهيد شد; و آن دو: يكى كتاب خداست كه ريسمانى كشيده از آسمان تا به زمين است, و ديگرى اهل بيت و عترت من. خداى را درباره اهل بيتم بر شما شاهد مى گيرم[كه من تبليغ حكم كردم] و حضرت, اين جمله را سه بار تكرار فرمود: (أذكركم اللّه فى أهل بيتى) و اين دو از هم جداشدنى نيستند تا نزد حوض كوثر, بر من وارد شوند. پس بنگريد و در آن دو, مخالفتِ دستور من مكنيد.
سخن سنج دانشمند, ابن اثير, در كتاب النهايه, موافق نظر شارح صحيح مسلم, يعنى ابو عبداللّه مازرى گويد: آن دو را ثقلين نامند, چون گرفتنِ فرامين از آن دو و عمل به هر دو, ثقيل است و به هر چيز نفيسى «ثقيل» گويند. پيامبر(ص) براى بزرگداشت قدر و گراميداشت شأن آنها, آن دو را ثقلين ناميد. ۱
همچنين در شرح حديث هشتم از «كتاب فضل العلم» مى نويسد:
انسان از آن رو كه جوهر عاقل است, خوراك و غذاى او جز علم و معرفت نيست, و چون اين گونه است, به جاست كه معناى آيه «بايد انسان به خوراك خويش بنگرد» ۲ اين باشد كه بايد بنگرد علم خويش را از كه فرا مى گيرد; يعنى
1.ترجمه اصول كافى, ج۲, ص ۴۵۸ ـ ۴۵۵.
2.عبس, آيه ۲۴.