نقد و بررسي صحيحين - صفحه 14

است تا دوران امام باقر و امام صادق(ع). بعد در زمان امام رضا(ع) , جوامع حديثى «اصول اربعمئة» توسط اصحاب ايشان تنظيم شد و احاديثى هم اضافه كردند و «اصول» و «فروع» الكافى از همان مجامع جمع شد. پس ملاحظه مى شود كه در ميان شيعه, در نقل و كتابت حديث, وقفه اى به وجود نيامده; امّا در ميان اهل سنّت, وقفه حاصل شده است.

در كتب شيعه و سنّى حكايت شده كه در «صحيفه اميرالمؤمنين», ديّات ذكر شده بود و در كتب روايى خودمان هم آن جاهايى كه ائمه(ع) اين صحيفه را باز كرده اند و نشان روات داده اند, همين بحث ديّات و فرائض و ارث و… بوده است و در غير اينها نبوده است. شايد اين خود, شاهدى است بر اين كه اين صحيفه, فقط مشتمل بر همين موضوعات باشد؟ سؤال ديگر اين كه شما در كتابتان به دنبال اثبات مطلبى هستيد به اين ترتيب كه در مورد صحيحين اظهارنظر بدهيد و يك داورى نسبت به آنها داشته باشيد. لذا در اين جهت, ضعف هايى را ذكر كرده ايد كه بعضى از آنها در منابع شيعه هم وجود دارد, مثل اشكالات نقل به معنا يا وجود رجال ضعاف و غيره. سؤال اين است كه شما در واقع, مدّعايتان روشن نيست. آيا مى خواهيد بگوييد كه به طور كلّى صحيحين از اعتبار ساقط اند يا اين كه نه, آن ديدگاه اهل سنّت را مورد نقد قرار مى دهيد كه قائل به اين هستند كه صحاح, «أصحّ الكتب بعد القرآن» هستند, يا اين كه نظرى بين اين دو داريد كه نه از اعتبار ساقط اند و نه اصحّ الكتب اند؟

در مورد «صحيفه اميرالمؤمنين» بايد گفت كه اين صحيفه, بسيار مفصّل بوده است و در كتب اهل سنّت و شيعه, تكّه تكّه نقل شده است. تنها شامل ديّات نيست, بلكه حتى به سنّ شترهايى كه به عنوان ديه پرداخت مى شود و به جزئيات

صفحه از 16