مكتب حديثي قَيرَوان - صفحه 177

مكتب حديثى قَيْرَوان

مهدى هوشمند

مَدرَسة الحديث فى القَيروان من الفتح الاسلامى الى مُنتَصَف القرن الخامس الهجرى, الحسين بن محمد شَواط, رياض: الدار العالمية للكتاب الاسلامى, 1411ق, 2ج, 1072ص, اوّل, وزيرى. قارّه افريقا در زمينه علوم شرعى, خصوصاً علم حديث, فعّاليت هاى چشمگيرى داشته است و در اين زمينه, مراكز علمى و فرهنگى و مذهبى آن جا رشد قابل ملاحظه اى داشته اند. به جرئت مى توان ادّعا كرد كه اين خطّه, در حفظ آثار و سنن اسلامى و ترويج سنت نبوى نقش بسزايى داشته و با وجود مراكز علمى ـ دينى بزرگى چون الأزهر مصر و دانشگاه هاى اسلامى در تونس و ساير بلاد افريقايى, به خوبى مى توان به نقش اين قارّه بزرگ در پيشبرد علوم اسلامى در طول تاريخ, پى برد.
قَيرَوان نيز از اين حركت عظيم و پُرجوش, عقب نمانده و با وجود دانشگاه ها و مدارس حديثى در اين مركز اسلامى, در برهه اى از زمان به خوبى درخشيده و سهم بسزايى از خود به جاى نهاده است.
استاد حسين بن محمد شواط, در كتاب خود, مدرسة الحديث فى القيروان,ضمن معرّفى اين مركز علمى ـ اسلامى, به بررسى حديث و حديث شناسى و حديث پژوهى در مدّت زمانى كوتاه, يعنى از ابتداى ورود اسلام به افريقا تا نيمه قرن پنجم هجرى نموده   است و با بيان موقعيت جغرافيايى قَيرَوان و چگونگى رشد اين پژوهشگاه ها در آن, به بيان نقش آنها پرداخته است.
اين كتاب كه رساله پايان نامه دكترى مؤلف از دانشكده اصول دين شهر رياض است و در دو جلد به چاپ رسيده است, ضمن بيان اين مهم, به معرّفى بعضى از مراكز علمى ـ مذهبى در سرزمين هاى افريقايى پرداخته و با بيان ويژگى هاى اين شهرها, خصوصاً در پنج قرن اوّل هجرى, در پذيرش و گسترش اسلام و نشر سنّت نبوى, چالش ها و موانعى را كه در اين زمينه وجود داشته و سلسله مبارزاتى را كه از سوى عالمان بزرگ آن جا صورت پذيرفته, به رشته تحرير درآورده است و ضمن ارج نهادن به اين مبارزات, در راه حفظ سنّت نبوى, نقش قيروان و علماى آن را نيز بيان كرده است.
نويسنده, كتاب خود را با يك مقدمه و سه باب آغاز كرده و با يك خاتمه پايان داده است. او نخست در مقدمه به بيان حدود جغرافيايى منطقه افريقا و موقعيت قَيرَوان پرداخته و سپس, قيروان را از جهت سياسى و دينى و اجتماعى و اقتصادى, مورد بحث قرارداده و در خلال آن, درباره گسترش فرهنگ دينى, خصوصاً حديث شناسى و ويژگى هاى مراكز حديث پژوهى در اين شهر, سخن گفته است.
ابن شواط در مقدمه كتاب, چنين مى نويسد:
در باب اوّل اين كتاب, نخستْ زمينه هاى گسترش علوم در قيروان و تأثير آن را در علم حديثْ بيان داشته ام و آن را به دو فصل تقسيم نموده ام: در فصل اوّل, فهرستى از مراكز مختلف علمى موجود در قيروان را آورده ام و دايره آن را به علم حديث, محدود نموده ام. سپس بحث را گسترش داده و در مورد سير مهم ترين علوم شرعى در اين برهه از تاريخ در قيروان, به بحث پرداخته ام و در كنار آن, مشاهير دانشمندان هر فنّى را با نمونه هايى از تأليفات و تصنيفات هر يك, بيان نموده ام و در پايان, موقعيت حديث را در بين اين علوم, مشخّص كرده ام. (ص 31 ـ 41)
نويسنده, در فصل دوم, به نقل سفر هاى پژوهشگران حديث از قَيرَوان به مشرق زمين و   اندلس و بالعكس پرداخته و پژوهشگران و آثار و تأليفات هر يك را در بوته نقد قرار داده است.
در باب دوم هم بحث را به سنّت و نقش آن در قيروان, اختصاص داده و آن را به سه فصل تقسيم نموده است:
در فصل اوّل, نخست از مظاهر رشد علمى, خصوصاً در زمينه نقل حديث و حديث پژوهى و اشتياق طالبان حديث در اين دوره از تاريخ, صحبت به ميان آورده و آن را با بحثى در زمينه آداب محدّث و طالب حديث, روش آموزش حديث, و راه هاى نقل و ضبط حديث, خاتمه داده است.
در فصل دوم نيز بيشتر در زمينه شناخت راويان و شرايط پذيرش روايت آنان و نقل نمونه هاى حديث از بعضى آنان, و نيز از مباحث رجالى و جرح و تعديل و شناخت صحابيان بحث كرده است.
و سپس در پايان, نكاتى چند درباره مشكلات و سختى هايى كه در تهيه و تنظيم اين بحث برايش پيش آمده, از قبيل: سختى شروع به كار با كمبودِ مآخذ, نياز زمانيِ بسيار براى تهيّه و جمع آورى همه مدارك و سند هاى معتبر روايى و درايى, تراكم جريانات و حوادث به وقوع پيوسته در اين برهه از تاريخ, و مشكلات ديگر ياد كرده است.

صفحه از 194