بررسی نقش حديث در پژوهشهای روانشناختی - صفحه 224

اين امر , شگفتى ناظران را برانگيخته است و دليل آن برخوردهاى منفى شديد و رو به تزايدى است كه دانشمندان علوم و روان شناسان , در گذشته اى نه چندان دور , با دين داشته اند.
البته روان شناسى , در آغاز دوران پيدايش خود , نظر مثبتى به دين داشته است. در اين مرحله ـ كه حدود 30 سال طول كشيد ـ روان شناسان آمريكايى و اروپايى با نگرشى مثبت, از روش هاى تجربى براى مطالعه درباره دين بهره جستند. رواج روان شناسى مذهب در ربع اول قرن بيستم , بدان حد بود كه رشته الهيات را در برخى مراكز دانشگاهى دينى تحت الشعاع قرار داد; اما ديرى نپاييد (در حدود سال 1930 و پس از جنگ جهانى اول) كه اين روند , رو به افول گذاشت. از نيمه دوم قرن بيستم , پژوهش در ابعاد روان شناختى مذهب , بار ديگر , مورد توجه بسيارى از روان شناسان غربى قرار گرفت و همين اقبال شديد, پس از آن انكار شديدتر, شگفتى و حيرت ناظران را برانگيخت. پژوهشهاى روان شناسان در غرب , بر چند محور استوار است:
الف . انگيزه هاى ديندارى ,
ب . انواع جهت گيرى هاى ديندارى (درونى يا بيرونى) ,
ج . علت انتخاب يك دين خاص ,
د . انواع تجربه هاى دينى (عارفانه, صوفيانه و…) ,
هـ . ديندارى و شخصيت ,
و . ديندارى و سلامت روان ,
ز . ديندارى و درمان ,
ح . ديندارى و شادكامى ,
ط . ديندارى و جرم شناسى .

روان شناسى و دين در ايران

تا پيش از پيروزى انقلاب اسلامى, روان شناسان ايرانى توجهى به قلمرو مذهب نداشتند و بى اقبالى آنان , شايد به دليل هم عصر بودن با دوره دوم روان شناسى غربى

صفحه از 240