بررسی نقش حديث در پژوهشهای روانشناختی - صفحه 225

بوده , كه با دين و مذهب به شدت سر ستيز داشته است; اما پس از پيروزى انقلاب اسلامى رويكرد جديدى به وجود آمد و تلاش هاى نوينى آغاز گشت. اين تلاش ها , هرچند تاكنون فراز و نشيب فراوانى را پشت سر گذاشته است , اما به نظر مى رسد رفته رفته راه خود را پيدا كرده است.
گذشته از پديده انقلاب اسلامى, شايد بتوان جهت گيرى جديد روان شناسى غرب را در رويكرد دوباره به دين عامل گسترش پژوهش هاى روان شناختى روان شناسان ايرانى در قلمرو دين دانست. به هر حال , آن چه مهم است اين است كه انسانهاى فرهيخته بسيارى در گوشه و كنار ايران اسلامى, چه در حوزه و چه در دانشگاه وجود دارند كه به طور عمده از نسل جديد حوزه و دانشگاه هستند و با انگيزه هاى قوى و پاك در اين راه تلاش مى كنند و يا آماده همكارى هستند.
تشكيل گروه هاى پژوهشى حوزوى و دانشگاهى, ارائه پژوهشهاى روان شناختى در قلمرو مذهب, برگزارى نشستهاى تخصصى و همايشهاى داخلى و بين المللى و بسيارى حركتهاى ناشناخته ديگر, همگى نشانه هايى از اين توجه و رويكرد است.
البته درباره پژوهشهاى روان شناختى در قلمرو دين , نكاتى وجود دارد كه بايد مورد توجه قرار گيرد تا اين حركت مبارك از مسير صحيح خود خارج نشود. اينجا به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
1 . روان شناسى در مفهوم دانشگاهى آن , علمى است تجربى كه مدار نفى و اثبات خود را بر پايه مشاهده و تجربه قرار داده است.
اگر بخواهيم با اين پيش فرض به سراغ دين برويم, قطعاً بسيارى از گزاره هاى دينى مردود شمرده مى شود; چرا كه به نظر مى رسد دست كم برخى از مفاهيم دينى و امور معنوى قابل مشاهده و اندازه گيرى نيستند. در چنين وضعيتى , اگر روان شناسى را (داور) قرار دهيم, بدون ترديد به ابطال پاره اى از آموزه هاى دينى و معنوى منجر خواهد شد. بنابراين , اگر نخواهيم در پيش فرضهاى روان شناسى تصرف كنيم, بايد اين را

صفحه از 240