رساله نجفيه ملا خليل قزويني - صفحه 160

اعمال صالحه باشد, چنانچه مذكور است در كافى در كتاب «الإيمان و الكفر» در باب «استواء العمل و المداومة عليه».
«السبع الشداد», عبارت است از هفت آسمان كه محل كواكب سيّار است و «شداد», جمع «شديدة» به معنى مشدوده است و آن به معنى «بسته شده به ريسمان» و مانند آن است و اين جا عبارت است از مستقرى كه اصلاً حركت در آن نشود و اين اشارت است به اين كه حركت محسوسه در كواكب سياره, از قبيل حركت مرغ در هوا و ماهى در درياست و تشبيه به اعتبار استقرار و عدم حركت است و اين منافات ندارد به اين كه آسمان دنيا كه هشتم است, متحرّك باشد.

كلام سائل

ديگر معروض مى دارد كه شخصى كتاب نفس ارسطو را ترجمه كرده و شبهات ارسطو [را] بر ابطال «بودن نفس ناطقْه جسم» ذكر كرده. اميد است كه توجه نموده به دفع آن شبهاتْ مرتكب شوند و آن شبهه ما اين است كه گفته است كه شناختن اجسام چيزها به سودن و سطح را به سطح رسانيدن بوَد و اگر نفسْ جِرم است, پس خالى نباشد چون خواهد كه چيزى را بداند, از آن كه بساود او را و اگر نفسْ بساود چيزى را يا به جزوى از خود بساود يا به بيشتر اجزاء يا به همه اجزاء, پس اگر جزوى از اجزاى خود بساود, ديگر اجزاءْ بيكار ماند از دانستن آن و اگر به بيشترين اجزاء بساود, باقى اجزايش باطل و بيكار باشند از دانش نفس در دانستن چيزها كه در هيچ جزوى باطل و بيكار نيست و اگر دانستن چيزها خواهد دانست به همه اجزاى خود آن را بساود, پس خالى نباشد يا هر جزوى از اجزاء نفسْ دانا شود يا دانا نشود مگر آن كه همه با هم جمع شوند. اگر زان است كه هر جزوى از نفس همى داند چيزى را واجب گردد كه نفسْ يك چيز را باز داند و اين باطل است و اگر چنان است كه اجزاء نفس با هم جمع شده دريابند, هم خالى نبَود كه جزوى از نفس كه نخست به

صفحه از 161