آنچه از روايات فهميده مى شود ثبات و ژرفْ ايمانىِ جابر است كه وى را باب علم و محرم راز معصومان، و سينه اش را زمينِ ايمن و محملى موثق براىِ اسرارِ ناگفته اهل بيت(ع) ساخته است.
از جمله فصول روايى كه حجمِ كثيرى از اخبار را در خود جاى داده است، ابوابى است كه در آنها، حديثْ فهمى و تحمل آنها را مستصعب خوانده است. علامه مجلسى(ره) در بحار الأنوار فصلى را با ۱۱۶ روايت به اين موضوع اختصاص داده است. ۱
روايتِ ذيل نمونه اى از آن بسيار است:
عن شعيب الحداد، قال: سمعت الصادق جعفر بن محمّد(ع) ، يقول: «إنّ حديثنا صعب مستصعب، لا يحتمله إلاّ ملك مقرّب، أو نبىّ مرسَل، أو عبد امتحن اللّه قلبه للإيمان، أو مدينة حصينة». قال عمر: فقلت لشعيب: يا أبا الحسن، و أىّّ شي ء المدينة الحصينة؟ قال: سألت الصادق(ع) عنها، فقال لي: «القلب المجتمع». ۲
با تأمل و درنگ در رواياتى از اين دست، و نظر در پيشينه تاريخىِ شخصيّت جابر، مى توان وى را - كه از خاصان و خلوت نشينان حريمِ قدس اهل بيت(ع) بوده - مصداق تامّ «عبد امتحن اللّه قلبه للايمان»، و يا «المدينة الحصينة» دانست.
توثيق هاى رسيده از عامّه
پاره اى از هم عصران جابر به وثاقت و مقبولى سخنانش تصريح داشته اند، هرچند كه مذهب و روايات نقل شده از جانب جابر را در تعارض و تقابل با آيين خود مى ديده اند.
۱. سفيان ثورى - كه نزد عامه با تعابيرى چون: الفقيه، الثقه، العابد، الحجّة، و الإمام ستوده شده - درباره جابر مى گويد:
إذا قال جابر: «حدّثنا و أخبرنا»، فذاك. ۳
همچنين گفته است:
۱.بحار الأنوار، ج ۲، ص ۱۸۲ - ۲۱۲.
۲.بحار الأنوار، ج ۲، ص ۱۸۳، ح ۱.
۳.تهذيب الكمال، ج ۴، ص ۴۶۹.