درنگی در شخصيت حديثي جابر بن يزيد جعفي - صفحه 109

در تهذيب المقال هم درباره رأى نجاشى آمده است:
والعجب من استناد النجاشى بأشعار ينشدها شيخه مع ذلك و إهماله الروايات الّتي رواها و سائر المشائخ كالكلينى، والصدوق، والشيخ، و من سبق ذكر رواياتهم في مدحه. ۱
سوم . نجاشى(ره) در ادامه مى نگارد:
و قلّ ما يورد عنه شي ء في الحلالِ و الحرام. ۲
كم نقلى روايات فقهى (حلال و حرام) دليلى بر عدم قوّت راوى نيست. به علاوه، كم تعداد بودن روايات فقهى در كارنامه جابر، در سنجش و قياس با موضوعات بسيار ديگرى است كه وى نقلشان كرده است؛ موضوعاتى بسان تفسير، معارف، توحيد، امامت و غيره. و بسا كه كلام نجاشى، صرفاً اِخبارى باشد از محتوا و درونه روايات جابر، و نه دليل ناموثق بودن و يا كم ارزش دانستن رواياتش.

جابر و شبهه جنون

پيش از بسط كلام در اين قسمت، مى سزد كه تذكر دهيم، آنچه از مجموع روايات، برآمدنى است كه جابر مجنون نبوده، بلكه خويش را مجنون مى نمايانده است. اين خطا - كه از صد صواب اولى تر بُوَد - ، در واقع، مأموريت جابر و گريز و رهيدن از فتنه و توطئه هاى سياسى عصر خويش بوده است. آنچه در پى مى آيد، اخبار رسيده در اين باب است:
1. عن عبدالحميد بن أبى العلاء، قال: دخلت المسجد حين قتل الوليد، فاذا الناس مجتمعون. قال: فأتيتهم، فاذا جابر الجعفي عليه عمامة خزّ حمرآء، و إذا هو يقول: حدثني وصي الأوصياء، و وارث علم الأنبياء، محمّد بن على(ع). قال: فقال الناس: جنّ جابر، جنّ جابر. ۳
2. علي بن عبداللّه قال: خرج جابر ذات يوم و على رأسه قوصرة، راكباً قصبة حتّى مرّ

1.تهذيب المقال، ج ۵، ص ۹۳.

2.رجال النجاشي، ج ۱، ص ۳۱۴.

3.رجال الكشي، ج ۲، ص ۴۳۷.

صفحه از 114