علامه مجلسی و نقد ديدگاههای فلسفی - صفحه 72

معرفت الهى، فطرى و همراه با الهام است، و نظرى نيست. اين معرفت به همان شيوه كه طفلْ پستان مادر را مى گيرد فطرى است. علامه مجلسى درباره اين نظريه مى گويد:
لكن المشهور بين المتكلمين من اصحابنا و المعتزله و الاشاعره أن معرفته تعالى نظرية واجبة على العباد و أنه تعالى كلّفهم بالنظر والاستدلال فيها؛ ۱
ليكن مشهور بين متكلمان شيعه، معتزله و اشاعره آن است كه شناخت خداى متعال نظرى [و نه فطرى ] و بر بندگان واجب است و خداوند مردم را به تفكر و استدلال در اين زمينه مكلف ساخته است.
چنان كه مشهود است علامه اخباريان را در مقابل متكلمان، معتزله و اشاعره قرار داده و ديدگاه آنان را بدين ترتيب تضعيف كرده است. نكته جالب اين است كه برخى از اصطلاحات فلسفى همچون علت و معلول و علت تامه و استحاله تخلف معلول از علت تامه در كلام ايشان در شرح روايات منعكس شده است. به عنوان مثال، علامه مجلسى در توضيح قضا و قدر چنين آورده است:
و قوله: تقدير الشئ اى تعيين خصوصياته في اللوح او تسبيب بعض الاسباب المؤدّية، أى تعيين المعلول و تحديده و خصوصياته، «و إذا قضا امضاه» اى إذا اوجبه باستكمال شرائط وجوده و جميع ما يتوقف عليه المعلول اوجده، و ذلك الذى لامردّ له لاستحالة تخلف المعلول عن الموجب التام؛ ۲
مقصود از گفتار امام (ع) «تقدير الشئ» تعيين خصوصيات شئ در لوح يا فراهم ساختن برخى از علتهاى منتهى به تعيين معلول و مشخص ساختن آن علتها و ويژگيهاى آنهاست. و جمله «إذا اقضاه أمضاه» بدين معناست كه وقتى خداوند با فراهم آوردن شرايط وجود و تمام مقوّمات معلولْ آن را به مرحله وجوب رسانده باشد، در حقيقت آن را ايجاد كرده است و اين ايجادْ گريزناپذير است، زيرا محال است معلول از علت تام انفكاك پيدا كند.

1.مرآة العقول، ج ۱، ص ۲۲۲.

2.همان، ص ۱۵۶ - ۱۵۷.

صفحه از 93