علامه مجلسی و نقد ديدگاههای فلسفی - صفحه 79

باشد، و كتاب و سنت لبالب از اين نكته است كه معارف دين داراى مراتب متعددند و هر مرتبه اى مخاطب مخصوص خود را مى طلبد و بى اعتنايى به اين مراتب به معناى نابودى معارف حقيقى است.
علامه مجلسى تجرد نفس را امرى نمى داند كه از روايات برآيد، بلكه ظاهر روايات را دليل مادّى بودن نفس مى شمارد و سپس در ضمن تطبيق عقول عشره بر ارواح ائمه(ع) به مخالفت با فلاسفه برمى خيزد. علامه طباطبايى ضمن رد ادعاهاى ايشان، طريق احتياط دينى را در آن مى داند كه اشخاصى همچون علامه مجلسى كه در زمينه مباحث عقلى داراى عمق و ژرفا نيستند، به ظواهر آيات و روايات تمسك كنند و علم به حقايق آنها را به اهلش واگذارند.
ايشان در دفاع از منهج فلاسفه و در رد ادعاى علامه مجلسى سه دليل اقامه كرده است:
1 - حجيت ظواهر شرعيه، مبتنى بر برهانى عقلانى است. 2 - ظواهر دينى متوقف بر ظهور لفظ است و از آنجا كه ظواهر لفظى دليل ظنى اند، نمى توانند با براهين عقلى كه قطعى اند به مبارزه برخيزند. 3 . از طرفى تمسك به برهانهاى عقلى در اصول دين و آن گاه معزول دانستن عقل در حوزه معارفى كه اخبار آحاد وارد شده، مستلزم تناقض آشكار است؛ زيرا ظواهر شرعيه كه به كمك همين براهين عقلى اعتبار پيدا كرده اند، چگونه مى توانند مقدمه اى را كه به بركت آن سنديت پيدا كرده اند، ابطال كنند. ۱ ايشان آن گاه علامه مجلسى را اين گونه مخاطب مى سازند:
و طريق الاحتياط الدينى لمن لم يتثبت في الابحاث العميقة العقلية أن يتعلّق بظاهر الكتاب و ظواهر الاخبار المستفيضة و يرجع علم حقائقها إلى الله عزّ اسمه، و يجتنب الورود في الابحاث العميقة العقلية اثباتاً و نفياً؛ اما اثباتاً فلكونه مظنة الضلال، و فيه تعرض للهلاك الدائم، و اما نفياً فلما فيه من وبال القول بغير علم و الانتصار للدين بما لا يرضى به الله سبحانه و الابتلا بالمناقضه في النظر؛ ۲

1.همان، ص ۱۰۴.

2.همان.

صفحه از 93