علامه مجلسی و نقد ديدگاههای فلسفی - صفحه 81

و من امعن النظر في هذا المقام وجد كل ماوصف به العقل الاول و حكى عنه كان من خواص روحه(ص) فقوله: استنطقه اى جعله ذا نطق و كلام يليق بذلك المقام، و قوله: ثم قال: له اقبل فاقبل ثم قال له: ادبر فادبر؛ هذا حال روحه (ص) إذا قال له اقبل إلى الدنيا و اهبط إلى الارض رحمة للعالمين فاقبل... ادبر اى ارجع إلى ربك فادبر عن الدنيا و رجع إلى ربه ليلة المعراج؛ ۱
هر كس در اين روايات در نگرد، در مى يابد تمام توصيفهاى عقل اول از ويژگيهاى رسول اكرم(ص) است؛ زيرا جمله «استنطقه»، يعنى او را داراى نطق و گفتار ساخت، با به نطق درآوردن ايشان سازگار است و جمله «ثم قال له: أقبل فأقبل ثم قال له: أدبر فادبر»، تماماً بيانگر حالت روح پيامبر(ص) است؛ آن هنگام كه خداوند به ايشان خطاب كرد كه رو به سوى دنيا آور و به زمين فرود آ تا رحمت براى جهانيان باشى و او چنين كرد... آن گاه به او خطاب كرد: پس آ! يعنى به سوى پروردگارت برگرد، و او در شب معراج به دنيا پشت كرد و به سوى پروردگارش بازگشت.

2 . عقل فعال و تطبيق آن بر پيامبر و اهل بيت (ع)

از جمله روايات دشوار رواياتى است كه در آنها از تفويض امور هستى و احياناً تدبير آنها به ائمه(ع) سخن به ميان آمده است. مهم ترين اشكال تفويض، ناسازگارى آن با توحيد ربوبى و نيز توحيد فاعلى است كه از آموزه هاى مسلّم قرآن و روايات است. بر اين اساس، مرحوم علامه مجلسى مقصود از تفويض را اجراى اين كارها با دعا و استدعاى ائمه(ع) دانسته و معتقد است ساير معانى مردود است. وى آن گاه به مسلك فلاسفه اشاره مى كند كه آنان با اعتقاد به عقل فعال به گونه اى خاص تفويض را حل كرده اند:

1.شرح اصول كافى، ج ۱، ص ۲۱۷ - ۲۱۸.

صفحه از 93