علامه مجلسی و نقد ديدگاههای فلسفی - صفحه 93

من از برخى از عالمان متأخر شيعه درشگفتم كه چگونه در امثال چنين مطالبى دچار وهن شده اند، درحالى كه مخالفانشان به رغم قلت روايات و ندرت ميراث روايى و باور واقعى نداشتن، انكار چنين مسائلى را تجويز نمى كنند و تأويل آنها را مجاز نمى شمرند و اينان به رغم پيروى از ائمه اطهار(ع) و برخوردارى از چندين برابر روايات صحيح، از سخنان گروهى ناچيز و سفيه از مخالفان ما پيروى مى كنند و گفتارشان را در ميان سخنان عالمان شيعى متدين مى آورند.

7 . معاد روحانى

جسمانى و روحانى بودن معاد از باورهاى مسلّم متكلمان اسلامى است كه به دلايل محكم نقلى، اعم از آيات و روايات، تكيه دارد و مورد وفاق مسلمانان است. ۱ در كنار متكلمان، فلاسفه مسلمان اذعان كرده اند كه معاد جسمانى با براهين عقلى قابل اثبات نيست؛ زيرا چنين معاد و بازگشتى با قانون فلسفى استحاله اعاده معدوم منافات دارد. با اين حال فلاسفه تأكيد كرده اند كه به سبب صراحت ادله نقلى بدان تن مى دهند و معاد را جسمانى مى دانند. ۲
به رغم چنين كرنش ستودنى در برابر ادله نقلى، نوع نگرش به جهان آخرت و حشر و نشر و عذاب و نعمت در گفتار فلاسفه به گونه اى است كه بيشتر با معاد روحانى سازگار است و به زحمت مى توان آن را با معاد جسمانى تطبيق نمود.
شاهد مدعا آنكه يكى از مشاهير فلاسفه معاصر، مرحوم ميرزا محمدتقى آملى كه

1.در شارح المقاصد چنين آمده است: «اهل تحقيق از فلاسفه و صاحبان اديان بر حقيقت معاد اتفاق نظر دارند؛ هرچند در چگونگى آن ميان ايشان اختلاف وجود دارد. بيشتر فلاسفه آن را تنها روحانى مى دانند... و بسيارى از علماى اسلام همچون... معاد را روحانى و جسمانى [با هم ] مى دانند.» به نقل از بحارالأنوار، ج ۷، ص ۵۲ . علامه دوانى نيز معتقد است معاد جسمانى [و روحانى ] است و متبادر از اطلاق اهل شرع همين است؛ زيرا اعتقاد به چنين معادى واجب و منكر آن از نگاه مسلمانان، مسيحيان و يهوديان كافر شمرده مى شود. ر.ك: همان، ص ۴۸.

2.براى تفصيل بيشتر ر.ك: الاسفار الاربعة، ج ۹، ص ۱۲۱ به بعد ؛ الشفأ، ص ۴۲۳ - ۴۳۵ ؛ كشف المراد، ص ۴۰۳ - ۴۰۴.

صفحه از 93