علامه مجلسی و نقد ديدگاههای فلسفی - صفحه 95

والاخرة بنشأتى النوم و اليقظة و إن الاغراض في اليقظة اجسام في المنام و هذا مستلزم لانكار الدين و الخروج عن الاسلام و كثير من اصحابنا المتأخرين(ره) يتبعون الفلاسفة القدمأ والمتأخرين و المشائين و الاشراقيين في بعض مذاهبهم، ذاهلين عما يستلزم من مخالفة ضروريات الدين؛ ۱
و نيازى نيست كه به نگرشى كه مخالف نگاه عقل است و تنها با تأويل معاد و منطبق دانستن آن با اجساد مثالى و بازگرداندن آن به امور خيالى و موهوم، قابل دفاع است، باورمند باشيم. اين نگرش از اينكه فلاسفه دنيا و آخرت را به دو نشئه خواب و بيدارى تشبيه مى كنند و اينكه معتقدند اهداف در بيدارى، در خواب به صورت جسم درمى آيند، قابل استفاده است. چنين باورى مستلزم انكار دين و خروج از اسلام است. و بسيارى از عالمان متاخر ما ، از فلاسفه گذشته و متأخر و از مشاييان و اشراقيان پيروى كرده اند، درحالى كه در برخى از مسائل از لازمه اين نگرشها كه به مخالفت با ضروريات دين مى انجامد، غافل بوده اند.
اجساد مثالى راه حلى است كه در سخن برخى از فلاسفه آمده و مقصود از آنْ اين است كه انسان در جهان آخرت، نه با همين بدن مادّى دنيايى، بلكه با بدنى عنصرى و لطيف كه مثل و به مثابه بدن دنيايى اوست، محشور مى گردد. اين بدن عنصرى نظير بدنى است كه انسان در عالم خواب مى بيند. از نظر اين فيلسوفان، روح بدون وجود بدن به هر شكلى كه باشد قوام نخواهد داشت و از آنجا كه ادامه حضور بدن دنيايى در جهان آخرت ميسور نيست، روح در قالب بدن مثالى تمثل مى يابد. به هر حال، اعتقاد به بدن مثالى، روحانى بودن معاد را تقويت مى كند.
علامه مجلسى معتقد است كه پذيرش روحانى بودن معاد و محشور شدن انسان در قالب بدن مثالى، مخالفت با ضرورت دين است و در نتيجه خروج از اسلام را در پى دارد. وى درست به همين جهت، از معاصران خود به خاطر كرنش در برابر فلسفه مشاييان و اشراقيان گله كرده است.

1.مرآة العقول، ج ۹، ص ۹۵.

صفحه از 93