آمده و آملى غالباً بدون ذكر مأخذ و منبع، از آن مصادر نقل مى كند. مى توان گفت كه بيشتر احاديث جامع الأسرار در اين بخش جاى مى گيرد. البته توجه داريم كه رويكرد آملى در فهم وتفسير اين احاديث رويكرد عرفانى است .
با توجه به كثرت احاديث اين بخش ، نيازى به ذكر نمونه هاى فراوان نيست. تنها به ذكر يك نمونه بسنده مى كنيم. آملى در مواضع متعدد كتاب به حديث «إنّ أمرنا صعب مستصعب، لا يحتمله إلاّ ملك مقرّب، أو نبىّ مرسل أو مؤمن امتحن اللّه قلبه للايمان» ۱ استشهاد كرده است؛ ۲ امّا برداشت او از اين حديث، ضرورت كتمان اسرار و حقايق علم تصوّف است. به عبارت ديگر، از نظر آملى، مراد از «أمرنا»، معارف كشفى و ذوقى، و منظور از «مؤمن ممتحن»، صوفيه است. ۳
دسته دوم، احاديثى است كه اصل آنها در منابع حديثى اماميه وجود دارد ؛ امّا در كتاب آملى با حذف يا اضافه يا تغيير آمده است. احتمال دارد كه آملى اين احاديث را از منابع ديگر -كه به دست ما نرسيده، يا از نسخه هاى ديگر متون فعلى برگرفته، يا نقل به معنا كرده است. ۴
نمونه هاى اين قسم عبارت اند از:
۱.حديثى درباره «وجه اللّه». اصل حديث در التوحيد صدوق به اين شكل آمده است:عن سلمان الفارسى -رحمه اللّه في حديث طويل يذكر فيه قدوم الجاثليق المدينة مع مائة من النصارى، بعد وفاة النبىّّ -صلّى اللّه عليه و آله وسؤاله أبابكر عن مسائل لم يجبه عنها، ثم أرشد إلى أميرالمؤمنين، على بن أبي طالب(ع)،
1.الكافي، ج ۱، ص ۴۰۱، ح ۱ ؛ معاني الأخبار، ص ۴۰۷.
2.جامع الأسرار، ص ۳۲، ۳۳، ۳۹ و ۶۰۰.
3.همان، ص ۴۰ - ۴۴.
4.طبعاً حذف و اضافه در احاديث اهل سنّت هم صورت گرفته است. در بخش احاديث اهل سنّت به اين امر خواهيم پرداخت.