كتابهاي حديثي منتشر شده از زيديه(2) - صفحه 136

. إتقوا النّار و لو بشقة تمرة؛ از آتش دورى كنيد، گرچه با (انفاق) نيمى از خرما.
9. الدنيا سجن المؤمن و جنّة الكافر؛ دنيا زندان مومن و بهشت كافر است.
10. الحياء خير كله؛ حيا همه اش خوب است.
11. عدة المومن ك آخذ بالكف؛ وعده مومن همچون در دست گرفته است.
12. لايحلّ للمؤمن أن يهجر أخاه فوق ثلاثة أيام؛ روا نيست مومن بيش از سه روز از برادر مومن خود دورى كند.
13. ليس منّا من غشّنا؛ هر آن كه با ما يكرنگ نيست، از ما نيست.
14. ما قلّ و كفى خير ممّا كثر و ألهى؛ آنچه كم است و به اندازه، بهتر است از آنچه زياد است و به غفلت كشاننده.
15. الراجع بهبته كالراجع فى قيئه؛ باز ستاننده هديه، مانند فرو برنده بالا آورده خود است.
16. البلاء موكل بالمنطق؛ بلا وابسته به سخن است.
17. الناس كأسنان المشط؛ مردمان همچون دندانه هاى شانه اند.
18. الغنى غنى النفس؛ بى نيازى (واقعى)، بى نيازى جان است.
19. السعيد من وعظ بغيره؛ سعادتمند كسى است كه از ديگرى پند بگيرد.
20. إنّ من الشعر لحكمة و إنّ من البيان لسحرا؛ برخى از اشعار حكمت و برخى گفته ها سحر است.
21. عفو الملوك أبقى للملك؛ بخشش پادشاهان براى بقاى پادشاهى مؤثرتر است.
22. المرء مع من أحب؛ انسان قرين با معشوق خويش است.
23. ما هلك إمرء عرف قدره؛ هر آن كس قدر خود شناخت، به هلاكت نيفتاد.
24. الولد للفراش و للعاهر الحجر؛ فرزند از آن مادر است و نصيب زناكار سنگ است.
25. اليد العليا خير من اليد السفلى؛ دست بالا (داشتن) بهتر از دست پايين (داشتن) است.
26. لايشكر الله من لا يشكر الناس؛ آن كس كه شكر مردمان به جاى نمى آورد، شكر خداوند نيز به جاى نمى آورد.
27. حبّك الشى ء يعمى و يصم؛ عشق به چيزى، تو را كور و كر مى سازد.
28

صفحه از 155