نگاهی به مبانی مجلسی اول در حديث و رجال - صفحه 120

ليكن علت عدم توجه مرحوم شيخ و عالمان متقدم بر وى (مانند مرحوم صدوق و كلينى) به اين گونه ضعفها، اعتبار و شهرت كتابها و اصول مورد اعتماد بوده است و آنان نه به نامهاى ماقبل صاحبان اصول توجه داشته اند و نه به نامهاى ما بعد آنها. ۱ ، ۲
ب . نيز ايشان فرموده اند كه استاد ما شوشترى ۳ - رضى اللّه عنه - مى گفت كه حسين بن حسن بن ابان و امثال وى؛ مانند محمد بن اسماعيل -كه در اوايل سند كتاب الكافى واقع شده است، احمد بن محمد بن يحيى عطار -كه مرحوم شيخ با واسطه حسين بن عبيداللّه غضايرى از وى روايت كرده، احمد بن محمد بن حسن بن وليد -كه مرحوم شيخ با واسطه مرحوم مفيد از وى روايت كرده و محمد بن على ماجيلويه -كه مرحوم صدوق از وى روايت كرده است، از راويانى هستند كه مرحوم علامه خبر آنها را صحيح دانسته و متأخران از اين عمل علامه متحير شده اند . به نظر مى رسد كه صحيح دانستن اخبار عده مذكور به خاطر آن است كه آنان از مشايخ اجازه اند و چون مدار قدما در نقل روايات، استفاده از كتابها بوده است، مجهول الحال بودن آنها مشكلى به وجود نمى آورد.
مرحوم مجلسى در مناقشه با سخن شوشترى(ره) فرموده اند كه اگر غرض علامه از صحيح دانستن اخبار عده مذكور چنين باشد كه شما فرموده ايد، بايد علامه در مورد تمام مشايخ اجازه اين تساهل را روا مى داشت، درحالى كه وى در انتهاى كتاب خلاصة الأقول، بعد از آنكه طُرق مرحوم شيخ و صدوق را به سوى صاحبان كتابها ذكر كرده، به ضعف بسيارى از آنها حكم نموده است. استاد ما شوشترى براى اين مناقشه جوابى نخواهد داشت.

1.ر.ك: روضة المتقين، ج ۱۴، ص ۳۲۸ - ۳۱۹.

2.اين عدم توجه به هنگام تعارض اخبار نقل شده از اصول قابل تأمل است و نمى توان آن را شيوه دايمى قدما دانست.

3.شيخ عبداللّه شوشترى.

صفحه از 133