15
داستان پيامبران (حضرت يوسف و سليمان)

ادب بسيار، برخى از گفته هاى مشهور درباره پيامبران را نامقبول و مطرود مى داند و دلائل خود را نيز ذكر مى كند.
آنچه اين مفسّر در پردازش داستان هاى پيامبران انجام داده است، كاملاً با انگيزه هاى اصلى براى ذكرِ قصص و عبرت آموزى از آنها، مطابقت دارد؛ چرا كه مى دانيم آدمى از ديرباز براى تفهيم بهتر و ماندگارترِ انديشه هاى خود و نيز براى پذيرش آسان تر بايدها و نبايدهاى دينى و عرفى، از قالب داستان و حكايت بهره مى گرفته است و اين فراورده هاى داستانى را گاه به نثر و گاه به صورت منظوم، از نسلى به نسل ديگر انتقال داده است.
بى شك آنچه خواننده داستان هاى پيامبران در لابه لاى گفتار و كردار اين بزرگمردان مى خواند، خواسته و ناخواسته او را به مرام و آيين دينى دعوت مى كند و چنين فراخوانى غير مستقيم و با بهره گيرى از شيوه هاى هنرى، مقصودى اصلى در قرآن كريم و به تَبَع آن در تفاسير قرآنى بوده است.
آنچه اينك فرا روى شماست، گزيده اى است باز نوشته از تفسير روض الجنان و روح الجنان معروف به تفسير ابوالفتوح رازى كه تنها داستان پيامبران را ـ آن گونه كه در جاى جاىِ تفسير آمده ـ در خود جاى داده است. به ديگر بيان، در اين بازنويسى بخش هاى ويژه اى از تفسير ابوالفتوح رازى كه به زندگانى پيامبران و سرنوشت ايشان مربوط بوده، از مواضع مختلف تفسير و بر مبناى اثرى كه ساليان پيش مرحوم دكتر عسكر حقوقى به انجام رسانده بود، ۱ يك جا گرد آمده و به زبانى ساده و نزديك به فهم و زبان امروزيان برگردانيده شده است.

1.تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازى (جلد سوم: قصص)، عسكر حقوقى، تهران: ۱۳۴۸، انتشارات دانشگاه تهران.


داستان پيامبران (حضرت يوسف و سليمان)
14

حُلم نزديك شود «مُراهق» گويند او را، چون به حُلم رسد «مُحتلم» گويند او را. آن گه «بالغ» گويند او را، چون مرد شود آن گه «اَمْرَد» گويند، چون شارب سبز كند «طارّ» گويند او را، چون آغازِ محاسن كند «باقِل» گويند او را. چون ستبر شود «مُسْبَطَّر» گويند او را... آن گه چون خط دارد «مختطّ» گويند او را، چون پيوسته كند «مجتمع» گويند، چون تمام در آرد «صُمُّل» گويند...، آن گه «مستوىّ» گويند او را ميان سى ساله و چهل سال، آن گه «مُصْعِد» گويند و «شابّ» جامع بُوَد اين اسماء را.
چون آغاز سپيدى كند «مُلَهْوِر» گويند او را، چون آميخته شود «اشمط» گويند، آن گه «كهْل» گويند، چون پير شود «اَشْيَب» گويند، آن گه «شيخ» گويند. آن گه «حوقَل» گويند، پس «همّ»، آن گه «هَرِم»، آن گه «خَرِف»، آن گه چون بميرد «ميّت». ۱
امّا آنچه بيش از همه در اين اثر، حائز اهمّيت است، نگاه واقع بينانه و به دور از غلوّ و مبالغه نويسنده به مطالبى است كه مفسران پيش از او، درباره مباحث مختلف تفسيرى و نيز داستانِ زندگى پيامبران گفته و نوشته اند . مؤلف با حفظِ احترامى كه براى راويان و روايت هاى ايشان قائل است، و با علم كامل به درجه سنديّت آن روايات، پس از نقل پاره اى از آنها، با احترام و

1.گزيده روض الجنان و روح الجنان، به اهتمام شادروان احمد احمدى بيرجندى، مشهد، چاپ اوّل، بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى، ص ۲۳.

  • نام منبع :
    داستان پيامبران (حضرت يوسف و سليمان)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 136924
صفحه از 143
پرینت  ارسال به