دشمنى بنا نهادند. از نشانه هاى يوسف عليه السلامآن بود كه خداوندِ حكيم از حسن و زيبايى چندان بهره اش داد كه از اهل روزگار خود ممتاز شد. برخى گفته اند آن زمان كه خداوند زيبايى را ميان آدميان تقسيم مى كرد، دو سوم آن را به يوسف عليه السلامو يك سوم آن را به همه جهانيان اختصاص داد. برخى ديگر نيز روايت كرده اند كه خداوند زيبايى را ده قسمت كرد. نه قسمت به يوسف عليه السلامداد و يك قسمت به همه جهان.
ابوسعيد خدرى از حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلمروايت كرده است كه گفت: شب معراج كه مرا به آسمان بردند، يوسف را ديدم. از جبرئيل پرسيدم كه او كيست؟ گفت يوسف عليه السلام است. ياران رسول پرسيدند: او را چگونه ديدى؟ رسول صلى الله عليه و آله وسلم گفت مانند ماه شب چهارده.
انس بن مالك از حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم روايت كرده است كه گفت نيمى از حسن و زيبايى را به يوسف و مادرش دادند و روايتگران گفته اند كه يوسف عليه السلامدر زيبايى بدان مرتبه بود كه هنگامى كه از كوه هاى مصر مى گذشت نور صورت وى همچون آفتاب بر دامن كوه ها مى تابيد. همچنين گفته اند كه خداى تعالى صورت يك يك پيغمبران را به آدم نشان داد. در طبقه ششم يوسف را ديد كه تاج وقار بر سر نهاده و پيراهن هاى بهشتى پوشيده و تازيانه پادشاهان به دست گرفته و رداى بزرگى و كرامت بر دوش افكنده است و هفتادهزار فرشته در سمت راست و هفتادهزار فرشته در طرف چپ در خدمت وى ايستاده اند و جماعتى نيز از امت پيغمبران از پشت سر وى به تسبيح و تهليل مشغولند و در برابر او نيز درختى است كه آن را درخت