25
داستان پيامبران (حضرت يوسف و سليمان)

دشمنى بنا نهادند. از نشانه هاى يوسف عليه السلامآن بود كه خداوندِ حكيم از حسن و زيبايى چندان بهره اش داد كه از اهل روزگار خود ممتاز شد. برخى گفته اند آن زمان كه خداوند زيبايى را ميان آدميان تقسيم مى كرد، دو سوم آن را به يوسف عليه السلامو يك سوم آن را به همه جهانيان اختصاص داد. برخى ديگر نيز روايت كرده اند كه خداوند زيبايى را ده قسمت كرد. نه قسمت به يوسف عليه السلامداد و يك قسمت به همه جهان.
ابوسعيد خدرى از حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلمروايت كرده است كه گفت: شب معراج كه مرا به آسمان بردند، يوسف را ديدم. از جبرئيل پرسيدم كه او كيست؟ گفت يوسف عليه السلام است. ياران رسول پرسيدند: او را چگونه ديدى؟ رسول صلى الله عليه و آله وسلم گفت مانند ماه شب چهارده.
انس بن مالك از حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم روايت كرده است كه گفت نيمى از حسن و زيبايى را به يوسف و مادرش دادند و روايتگران گفته اند كه يوسف عليه السلامدر زيبايى بدان مرتبه بود كه هنگامى كه از كوه هاى مصر مى گذشت نور صورت وى همچون آفتاب بر دامن كوه ها مى تابيد. همچنين گفته اند كه خداى تعالى صورت يك يك پيغمبران را به آدم نشان داد. در طبقه ششم يوسف را ديد كه تاج وقار بر سر نهاده و پيراهن هاى بهشتى پوشيده و تازيانه پادشاهان به دست گرفته و رداى بزرگى و كرامت بر دوش افكنده است و هفتادهزار فرشته در سمت راست و هفتادهزار فرشته در طرف چپ در خدمت وى ايستاده اند و جماعتى نيز از امت پيغمبران از پشت سر وى به تسبيح و تهليل مشغولند و در برابر او نيز درختى است كه آن را درخت


داستان پيامبران (حضرت يوسف و سليمان)
24

خانه بازگشتند، همسر يعقوب آن داستان را براى فرزندانش بازگو كرد و در نتيجه حسادت برادران يوسف نسبت به او بيشتر شد. برادران با خود گفتند: اين پسر بچه هواى پادشاهى در سر دارد. يك بار در مورد عصا آن گونه خواب مى بيند و اكنون ماه و ستارگان بر او سجده مى كنند. حتما ماه و آفتاب، پدر و مادر و يازده ستاره ما يازده برادر هستيم. علاوه بر تمام اينها، فرزندان يعقوب مى دانستند كه پدر، يوسف را بيش از همه آنان دوست دارد و همين امر، بيش از هر چيز حسادت آنان را برمى انگيخت. پس تصميم گرفتند كه حيله اى انديشند و اين دُردانه برترى طلب پدر را از سر راه خود بردارند، همانطور كه خداوند در داستان يوسف عليه السلاماز زبان يعقوب عليه السلام مى گويد: «فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً» و «كيد» خواستن آزار و رنج براى كسى است كه موجب خشم شده باشد.
حق تعالى در قرآن يادآورى مى كند كه در قصه يوسف و برادرانش، نشانه ها، پندها و رهنمودهايى براى خداپرستان است.
يوسف عليه السلام يازده برادر داشت. اسامى آنان: روبيل ـ كه برادر بزرگ تر بود ـ و شمعون، لاوى، يهودا، ريالون و يسجر بود كه مادر آنان ليا دختر ليان بود، او دختردايى يعقوب عليه السلام بوده است. يعقوب عليه السلام چهار پسر ديگر نيز از دو كنيز ديگر داشت. نام يكى زلفه و نام يكى بلهه و نام پسران آن دو: دان، تقتالى، جاد و اشتر بود. پس از آنكه ليا فوت كرد، يعقوب عليه السلام، خواهر وى، راحيل را به همسرى گرفت و از راحيل يوسف و بنيامين به دنيا آمدند.
بنابراين يعقوب عليه السلام دوازده پسر داشت كه ده تن از آنان با يوسف عليه السلامآن

  • نام منبع :
    داستان پيامبران (حضرت يوسف و سليمان)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 136924
صفحه از 143
پرینت  ارسال به