95
داستان پيامبران (حضرت يوسف و سليمان)

داستان سليمان


داستان پيامبران (حضرت يوسف و سليمان)
94

دنيا رفت و برخى مردم مصر بت پرست و برخى آتش پرست بودند. گفت مبادا كه فرزندان او بدين اديان منحرف شوند. از اين رو هنگام مرگش آنان را حاضر كرد و به حفظ دين سفارش كرد.
مفسّران اختلاف نظر دارند در علت اينكه چرا يعقوب عليه السلام پيش از نزول تورات، خوردن گوشت را بر خود حرام كرد. برخى گفته اند كه علت آن بود كه يعقوب عليه السلام از عرق النساء رنج ديده بود و اصل آن رنج از رگ پيدا شده بود و او اين رگ را بر خود حرام كرد. ولى برخى ديگر نوشته اند: علت آن بود كه يعقوب عليه السلام نذر كرد اگر خداوند متعال، دوازده فرزند پسر به او دهد و او به سلامت به بيت المقدس برسد، آخرين آنها را در راه خدا قربانى كند. وقتى خدا دوازده پسر به او داد، خواست كه به نذر خود وفا كند، برخاست تا به بيت المقدس آيد. خداوند فرشته اى را فرستاد و به او گفت كه من تو را بخشيدم و اين نذر از تو نمى خواهم به ازاى امتحانى كه از تو خواهم گرفت. يعقوب عليه السلام خوشحال شد. او مردى بود قوى و جنگجو و هيچ كس جرأت كشتى گرفتن با او را نداشت. فرشته اى پيش يعقوب آمد و او گمان كرد كه دزد است. از سر اطمينان به نيروى خود با او جنگيد. آن فرشته ضربه اى بر ران يعقوب زد و ران او دچار درد بسيار شد و آن درد همواره آزارش مى داد. يعقوب عليه السلامبا خدا عهد كرد كه اگر آن درد بهبود يابد، ديگر گوشت نخورد و اين سخنى نه چندان پذيرفتنى است. برخى نيز گفته اند كه تنها گوشت شتر و شير شتر را بر خود حرام كرد و خدا داناتر است.

  • نام منبع :
    داستان پيامبران (حضرت يوسف و سليمان)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 136798
صفحه از 143
پرینت  ارسال به