133
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2

أمل، هم درباره وى احتمال تعدد مى داده است.
مؤلف گويد: كتاب تفسير كبير او، كتابى مشهور و در اختيار همگان مى باشد و من ربع اول آن را، در اصفهان ديده ام و آن نسخه كه در كمال كهنگى بود، در روزگار خود او نوشته شده بود و بر پشت آن مجلد به خط خود اجازه اى، براى يكى از شاگردانش نوشته، و تاريخ آن 552 بوده است و نسبت خود را چنين ياد كرده است: حسين بن على بن محمد بن احمد خزاعى ۱ . علاوه بر اين گروهى ديگر از علماء، از جمله فرزندش (تاج الدين محمد)، تفسير مزبور را بر وى قرائت كرده اند، و خط ابوالفتوح جاى جاى تباهى يافته بود.
از اين تفسير، و شرح شهاب در بحارالأنوار نقل شده و مورد اعتماد استاد بوده است و راجع به شرح شهاب و تفسير كبير مى نويسد: اين هر دو كتاب، اثر محقق نحرير شيخ ابوالفتوح رازى است، و مى افزايد كه شيخ ابوالفتوح، در فضيلت و دانش مشهور، و آثار او مورد توجه اعلام قرار گرفته است. و من نسخه اى از شرح شهاب ابوالفتوح را در تهران، و نسخه ديگرى از آن را در هرات ديده ام و شرح ارزنده و با فائده اى است.
پدر و جد ابوالفتوح، از مشاهير علماء بوده اند و شرح حال آنها پس از اين خواهد آمد. ابوالفتوح، از پدرش، از جدش، از جد اعلايش شيخ ابوبكر احمد بن حسين بن احمد خزاعى ـ ساكن شهر رى ـ از سيد مرتضى و سيد رضى و شيخ طوسى روايت

1.در پاورقى ترجمه مجلد سوم روضات از مرحوم محدث ارموى نقل كرده ايم، در مقدمه تفسير گازر مى نويسد: از جمله اجازات ابوالفتوح اجازه اى است كه در پشت يكى از آثارش براى يكى از شاگردانش نوشته است و تاريخ آن اواخر ذيقعده سال ۵۴۷ ق بوده، و اجازه ديگرى است كه براى فرزندش تاج الدين ابوجعفر محمد نوشته. اين اجازه، كه عمومى است و تاريخ آن ماه ربيع الأول سال ۵۵۱ ق بوده، بر پشت كتاب رجال نجاشى نوشته شده است. م.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
132

مؤلف گويد: در يكى از مواضع در مدح ابوالفتوح چنين ديده ام. الشيخ الامام السعيد المفيد جمال الدين قطب الاسلام فخر العلماء شرف الدوله شمس الشريعة مفتى الشيعه ابوالفتوح. الخ.
شيخ منتجب الدين در فهرست مى نويسد:
شيخ امام جمال الدين ابوالفتوح حسين بن على بن محمد خزاعى رازى، واعظى عالم و مفسرى متدين بوده است و آثارى داشته است؛ از آن جمله تفسير روض الجنان و روح الجنان در تفسير قرآن، كه در بيست مجلد تدوين شده، و ديگرى روح الاحباب و روح الالباب در شرح شهاب، و من هر دوى اين كتابها را بر او قرائت كرده ام. انتهى.
ابن شهرآشوب، در معالم العلماء (ص 141) در باب كنى، از وى نام برده و چنان پنداشته كه نام او كنيه اوست، و با آن كه ابن شهرآشوب از شاگردان او به شمار است، نمى دانم به چه جهت از نام او خاطر كرده و او را چنين معرفى كرده استادم، ابوالفتوح بن على رازى از دانشوران است. و كتاب روح الجنان، در تفسير قرآن كريم كه به پارسى تأليف شده و از آثار مهمه است، و همچنين شرح شهاب از تأليفات او مى باشد.
و باز در كتاب المناقب مى نويسد: ابوالفتوح روايت كتاب روض الجنان و روح الجنان را ـ كه به پارسى و در تفسير قرآن آمده است ـ به من اجازه داده است. مؤلف گويد: نظير آنچه ابن شهرآشوب انجام داد احتمال تعدد را در حق وى ايجاب مى كند و حال آن كه حقيقت آن است كه ابوالفتوح مفسر تفسير مزبور منحصر به فرد باشد، ليكن كنيه اش به اندازه اى شهرت داشته كه نام او را تحت الشعاع خويش قرار داده است. و به همين مناسبت شيخ معاصر در أمل الآمل (ج 1، ص 99 و 356) گاهى او را در باب اسما نام برده و عبارت منتجب الدين را بدون اندك تغييرى، ايراد نموده است، و گاهى او را در باب كنى اسم مى برد و كلام ابن شهرآشوب در معالم العلماء را نقل كرده است. و از اين طرز نامبردارى او چنان به گمان مى رسد كه مؤلف

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 101468
صفحه از 368
پرینت  ارسال به