137
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2

تصوف داشته است.
و بعضى از متأخران علما، تفسير ديگرى كه به عربى تأليف شده، از آثار ابوالفتوح ياد كرده اند و خود او در آغاز تفسير كبيرش به يارانش وعده داده، تا دو تفسير از جهت آنان تأليف نمايد: يكى به پارسى و ديگرى به تازى، و او تفسير پارسى را به تفسير تازى مقدم داشته است، و به ظاهر تفسير عربى را نيز تأليف كرده است. ۱
مؤلف گويد: رساله حسنيه (به ضم حاء) غير از رساله حَسَنيه (به فتح حاء و سين) است و آن رساله اى است كه از يكى از متأخران، كه درباره اصول الدين و عبادات تدوين شده، به نام آقا حسن وزير مازندران تأليف كرده است. ۲
مؤلف، پس از مطالب مربوط به آثار ابوالفتوح مى نويسد: در نسب شيخ ابوالفتوح اشكالى به شرح زير احساس مى شود؛ زيرا شيخ منتجب الدين در فهرست خود يك بار نيست او را، به نحوى كه از او ياد كرديم؛ نقل مى كند و بار ديگر، در ذيل ترجمه شيخ ثقه ابوبكر احمد بن حسين بن احمد نيشابورى خزاعى نزيل رى، به همان طريق مى نگارد كه ما در هنگام نام بردارى از او نوشتيم؛ يعنى لفظ «ابن احمد» را اضافه كرده

1.خود ابوالفتوح در آغاز تفسيرش، پس از آن كه مى نويسد: در خواست آن را اجابت كردم، اضافه نموده و وعده دادن به دو تفسير يكى به پارسى و يكى به تازى، جز كه پارسى مقدم شد بر تازى، براى آن كه طالبان اين (فارسى) بيشتر بودند، و فائده هر كسى بدو عام تر بود. و تفسير فارسى او به قطعهاى مختلف در روزگار ما به طبع رسيد؛ از جمله در ضمن دوازده مجلد به قطع وزيرى، با مقدمه و پاورقيهاى ارزنده، به قلم مرحوم استاد حاج ميرزا ابوالحسن شعرانى طبع شده، و كتاب لغات القرآن ايشان به نام نثر طوبى كه اتمام آن به قلم آقاى محمد قريب بوده نيز منضماً و مستقلاً به طبع رسيده است.

2.حسنيه فى الاصول الدينيه و الفروع العباديه در الذريعه، ج ۷، اين كتاب اثر مولا عزالدين بن جعفر بن شمس الدين آملى است. كه معاصر با محقق كركى و قطيفى و شريك درس ايشان در محضر على بن هلال جزايرى است، كه آن را براى تاج الدين حسن وزير مازندران تأليف كرد. و همچنين نهج البلاغه را به زبان فارسى براى او شرح نموده و سال ۹۴۴ ق از جلد اول آن فارغ شده است. م.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
136

نشده است.
مؤلف گويد: در باب الف، ذيل احوال شيخ ابراهيم استرآبادى نوشتيم كه رساله حسنيه منسوب به ابوالفتوح است و مترجم آن شيخ ابراهيم نام برده شده است كه از اصل عربى آن ـ كه از آن شيخ ابوالفتوح بوده ـ ترجمه كرده است و شايد رساله مزبور از ابوالفتوح روايت شده است، نه آن كه از مرويات خود او بوده باشد و ما اين معنى را مى توانيم از آغاز آن رساله استفاده كنيم. ۱
و بعضى از علماء تبصرة العوام را، كه در ملل و نحل، و به پارسى تأليف شده است، به وى نسبت داده اند و ظاهر آن است كه اين انتساب درست نباشد، زيرا اظهار شده است، كتاب تبصره از آثار سيد مرتضى ثانى يا دانشورى ديگر بوده باشد. ۲ و هر گاه صحت سخن او را تصديق كنيم، بايد بگوييم مرادش تبصرة العوام ديگرى است، نه آن كه از آثار سيد مرتضى بوده باشد، و اين كتاب در 28 باب تدوين شده است و در آن به نكوهش از صوفيه پرداخته است، و اين گونه نكوهش دليل بر آن است كه تبصرة العوام از آثار ابوالفتوح نباشد؛ زيرا، به طورى كه پيش از اين گفتيم، ابوالفتوح تمايلى به

1.الذريعه (ج ۴) ذيل ترجمه حسنيه مى نويسد: اين رساله كه در امامت است، ترجمه مولا ابراهيم بن ولى اللّه استرآبادى است، و در آغاز آن مى نويسد: سال ۹۵۸ ق كه از حج بيت اللّه بازگشت، در شهر شام در نزديكى از سادات، به نسخه اى از حسنيه دست يافت، و آن را به استرآباد برد، و به التماس يكى از نيكمردان به ترجمه آن اقدام كرد، و در مجلد هفتم مى نويسد: در نسخه اى كه از آن به مطالعه ما رسيد، در آغاز آن تصريحى به نام شاه طهماسب نشده بود، و در نسخه ديگرى در آغاز آن آمده، نسخه اصل را امير ضياء الدين به ايران آورد و در اندك وقتى شهرت يافت. پس از آن كه به اطلاع طهماسب رسيد، از وى خواست تا آن رساله را به نام وى ترجمه كند، و ممكن است، ضياء الدين لقب ملا ابراهيم استرآبادى بوده باشد.

2.تبصرة العوام از آثار سيد مرتضى داعى است و به ضميمه قصص العلماء و گويا مستقلاً هم به طبع رسيده باشد، و سيد مرتضى از مشايخ شيخ منتجب الدين مؤلف فهرست است. م.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 101111
صفحه از 368
پرینت  ارسال به