147
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2

دعاى خير ياد آورند.
و در خاتمه اين كتاب التحا كرديم به خداى تعالى به وسيله اين آية از كتاب عزيز «رَبَّنا لا تُو?خِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ» آمين يا رب العالمين و يا خير الناصرين واستجب دعائنا ودعاء جميع المؤمنين والمؤمنات برحمتك يا أرحم الراحمين.
و مخفى نماند كه لطايف فوايد و اخبار نفايس فرايد و اسرار در كتاب مذكور بسيار است، و ما در مواضع متعدده از اين مجالس از لطايف كلمات او به استشهاد مذكور ساخته ايم، و آن را زينت كتاب خود شناخته ايم، و چون وجود آن نسخه به غاية نادر است و معهذا آنچه از نسخ آن به نظر اين قاصر رسيده به غاية سقيم است لاجرم ذكر شطرى از لطايف او را كه بعد از تأمل و فكر بسيار تصحيح نموده يا محصل از آن فهميده مغتنم دانسته به آن اشتغال مى نمايد.
از جمله لطايف سخنان او در كتاب مذكور آن است كه گفته در شهور خمسين و خمسمائة مرا در روز آدينه به مدرسه بزرگ خود مجلس وعظ بود، در آن ميانه بر مذهب صباحيان طعنى مى رفت و مردم به لعنت و نفرين آن قوم شوم زبانها دراز كرده بودند، از آن ميان مجبرى متعصب برخاست و گفت: اى خواجه امام اين قوم در حىّ على خير العمل سر به گريبان تو برآورده اند، گفتم در خير العمل سر به گريبان من برآوردند، اما در وجوب معرفت زبان به دهان تو بركرده اند، من پيرهن بركنم تا گريبان بنماند كه ايشان سر بر نكنند، ترا دشوار است كه زبان از دهان جدا سازى.
و نظير اين است آن كه چون شرف الائمه ابونصر هنجانى در دولت سلطان مسعود در حضور سلطان و اركان دين و دولت از وزراء و امراء و سپاه تقرير كرد كه اين مذهب اشعريان مجبر با مذهب باطنيان برابر است در وجوب معرفت خداى تعالى،


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
146

بقاى اوست، و عقل و شرع منتظر حضور و ظهور لقاى اوست و آيه «وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ» و خبر «لو لم يبق من الدنيا» بر صحت عصمت و اثبات امامت گواه اوست: زين اللّه الدين والاسلام بخروجه وظهوره وملاء المشارق والمغارب من نوره.
و چون اين عزم مصمم شد دل مژده به جان داد و جان پيغام به زبان و زبان به بيان كه اگر مى خواهى كه اين عمل را طرف كفه ايمان كنى، صواب آن باشد كه ديباچه كتاب به نام آخرين امامان كنى در حال قدم در راه فرمان نهادم. و بعد از استخاره تقرباً إلى ربّ العباد وسيلة وذخيرة ليوم المعاد شروع افتاد، و به اقبال آن امام همام عليه السلام اين كتاب به وجهى مرتب شد كه خواص را دفع شبهات باشد و عوام را مثمر دلالات. به عبارتى سهل و آسان نه بر قاعده ديگر مصنفات ها كه دقتى و رقتى دارد تا هر خواننده و نويسنده كه بخواند و بنويسد و بشنود از آن بهره تمام گيرد و فايده بسيار حاصل گرداند.
وما توفيقى إلاّ باللّه عليه توكلت وهو حسبى و نعم الحافظ المعين والحمد للّه رب العالمين وصلى اللّه محمد وآله الطاهرين.
و در خاتمه كتاب گفته: الحمد للّه رب العالمين كه ما را توفيق و عمر و تمكين بخشيد جواب اين خارجى ناصبى بر اين وجه كه مؤمنان شرق و غرب تا به قيامت خواننده داده شد، و شبهات و دعاوى مجبران همه باطل و مضمحل كرده آمد. و از بارى تعالى خواسته مى آيد كه اگر خللى يا زللى يا سهوى در قول و قلم آمده است ما را عفو كند، كه هر تعصب و سخنان سخت كه نوشته آمد بر سبيل جواب بود نه بر سبيل ابتداء. و در تأليف اين نقض تقرب به خداى تعالى كرديم، و به مصطفى و مرتضى، و به همه ائمه هدى تا روز قيامت از رحمت و شفاعت ايشان بى نصيب نباشيم. و مؤمنانى كه در حال حيات ما بعد از ما بخوانند ما را و همه علماى شيعه را به

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 101188
صفحه از 368
پرینت  ارسال به