155
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2

(3)

مزار شيخ ابوالفتوح رازى ۱

مقدس اردبيلى

ابن حمزه رحمه الله كتاب ايجاز المطالب فى ابراز المذاهب و در كتاب الهادى الى النجاة من جميع المهلكات در هر دو مى گويد كه: در شهر رى حاضر بودم كه شيخ ابوالفتوح رازى صاحب تفسير به رحمت حضرت حق تعالى پيوست، و به موجب وصيتش در جوار مرقد امام زاده واجب التعظيم امام زاده عبدالعظيم الحسنى عليه السلام مدفون گشت؛ پس به نيت حج متوجه مكه معظمه شدم و در وقت برگشتن گذارم به اصفهان و محلت چنبلان و بعضى ديگر از محلات آن شهر افتاد، ديدم كه آن قدر از مردم آن شهر به زيارت شيخ ابوالفتوح عجلى شافعى اصفهانى، و حافظ ابونُعَيم كه پدر استاد اوست، و شيخ يوسف بنا كه جدّ شيخ ابونُعَيم است، و شيخ على بن سَهل و امثال ايشان كه سنى و از مشايخ صوفيه بوده اند، مى رفتند كه شيعه شهر رى و نواحيش هزار يك از آنها زيارت امام زاده عبدالعظيم نمى رفتند.
و مؤلف اين كتاب محتاج به رحمت و مغفرت حضرت رب الارباب احمد اردبيلى گويد: مرا گذار به اصفهان افتاد ۲ ديدم كه مردم آن بلده شيخ ابوالفتوح عجلى

1.حديقة الشيعه، ج ۲، ص ۸۰۲ ـ ۸۰۳، قم، انتشارات انصاريان، ۱۳۷۷ش.

2.مقدس اردبيلى مدّتى در حوزه علميه شيراز مشغول تحصيل و تدريس بوده و ظاهراً همان روزها ايشان به اصفهان نيز سفرى داشته است.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
154

و از لطايف او آنكه در موضعى كه ناصبى مذكور در كتاب خود افترا نموده و گفته كه به نزديك رافضى خروس كه بانگ گويد هم بايد كه معصوم و دور از خطا باشد. در جواب گفته بلى چنين است و چنين گير بدان دليل اگر خروسى باشد كه بى وقت بانگ كند پيره زن در خانه گويد كه اين شوم را ببايد كشتن، و از اينجا ظاهر شود كه پيره زن عارف تر باشد از ناصبى كه او گويد خروسى خطا كند و بى وقت بانگ كند گويد ببايد كشتن، و ناصبى نداند كه شخصى كه عالم و معصوم نباشد به امامتش قبول نبايد كردن.
و از لطايف او آن كه در موضعى كه ناصبى مذكور گفته كه عجب است كه صحابه پاك كه مجاوران حضرت نبوت بودند حق را نديدند، اما ابوجعفر طوسى و ابوجعفر بن بابويه و علم الهدى و مفيد و باقى علماى شيعه كه بعد از پانصد سال آمدند بديدند؟! جواب داده كه من انكار نمى كنم كه صحابه حق را نديدند، اما اين رد بر خواجه ناصبى كه گويد عبدالمطلب و عبداللّه و ابوطالب و آمنه با نور مصطفى و مجاورت آن، آن را نديده اند و آن معجزات قبول نكردند و با آن همه قرب و قرابت به دوزخ روند، ليكن ريسمان فروش و شانه تراش و حلاج كه بعد از پانصد سال آمده اند ناجى اند و همه بهشت روند، اگر آن عجب است اين عجب تر است، تا خواجه ديگر بار داند كه رستگارى به پيشه و شهر تعلق ندارد و قياس كند كه علم الهدى و ابوجعفر و مفيد و امثال ايشان از علماى شيعه با علماى نواصب مقابل هستند يا نه، و چون بهترند مجامله نكند كه معصيت هرچند كمتر بهتر. ۱

1.مجالس المؤمنين، ج ۱، ص ۴۸۲ ـ ۴۸۹.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 91189
صفحه از 368
پرینت  ارسال به