181
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2

اسلام و مسلمين كينه باشد ۱ ». صاحب ترجمه در تشيّع غلوّ داشت و در سال چهار صد و چهل و پنج وفات يافت ۲ .
و خود ابوالفتوح رازى مكرّر در تضاعيف تفسير روض الجنان از اين مفيد نيشابورى نام برده و از بعضى تأليفات وى مطلبى نقل كرده است.
و ديگر برادر مفيد نيشابورى مذكور و جدّ بلا واسطه ابوالفتوح رازى ابوسعيد محمّد بن احمد بن الحسين بن احمد نيشابورى است، شيخ منتجب الدّين درباره وى گويد:
شيخ مفيد ابوسعيد محمّد بن احمد بن الحسين نيشابورى ثقه است و حافظ، و او را مؤلّفاتى است از آن جمله: الروضة الزّهراء فى تفسير فاطمة الزّهراء ۳ ، الفرق بين المقامين و تشبيه علىّ بذى القرنين، كتاب الأربعين من الأربعين فى فضائل اميرالمؤمنين، كتاب مُنى الطّالب فى إيمان أبيطالب، كتاب المولى.
خبر داد ما را به كتب مزبوره استاد ما جمال الدين ابوالفتوح رازى نواده او از پدرش از صاحب ترجمه ۴ .
و ابن شهرآشوب در معالم العلماء در ترجمه حال او گويد:
ابوسعيد محمّد بن احمد نيشابورى از مؤلفات او است: كتاب التّفهيم فى

1.تعصّب مفرط ذهبى نسبت به شيعه و هرچه راجع به شيعه است معروف است و هرجا در مؤلّفات او ذكرى از ايشان به ميان مى آيد غالبا با جمله لا بارك اللّه فيهم يا لا رعاهم اللّه و نحو ذلك، همراه است، و اين ملاحظه او در اين جا نيز از جنس همان تعصبات بارد قبيح او است، و سخافت اين سخن يعنى نسبت دادن امامى از ائمّه مشهور مسلمين را به كينه نسبت به اسلام محض براى آن كه وى شيعه بوده و به مرويّات مخالفين وقعى نمى نهاده واضح تر از آن است كه محتاج به ردّ و ابطالى باشد.

2.لسان الميزان، ابن حجر، ج ۳، ص ۴۰۴ـ۴۰۵.

3.كذا فى الاصل يعنى در فهرست منتجب الدّين و صواب فى مناقب فاطمة الزّهراء است چنان كه خود ابوالفتوح رازى در ج ۱، ص ۵۶۱، بدان تصريح كرده و عن قريب عين عبارت او نقل خواهد شد.

4.فهرست منتجب الدين، ص ۱۰ـ۱۱.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
180

بن هاشم ابومحمّد خزاعى نيشابورى حافظ، از هناد نسفى ۱ و ابن المهتدى و ابن النّقور ۲ سماع نمود و به شام و حجاز و خراسان مسافرت كرد و عمر بن ابراهيم زيدى و احمد ابن عبدالوهّاب صيرفى و غير ايشان از او روايت كرده اند. ابن سمعانى گويد:
عدّه اى از مجالس املاى او را در رى مطالعه نمودم از جمله مجلسى بود در خصوص اسلام ابوطالب. وى بر طريقه شيعه بود ولى بسيار احاديث دانستى و بدان زياده از حدّ شعف داشتى.
يحيى بن ابى طىّ گويد: وى يكى از داناترين و بصيرترين مردم بود به حديث و رجال آن، و گويند در مجلس او بيش از سه هزار دوات مى بود [يعنى بيش از سه هزار نفر با دواتها براى نوشتن مجالس درس او حاضر مى شده اند] و هرگاه با وى گفتندى: فلان حديث در صحيحين است [يعنى صحيح بخارى و صحيح مسلم وى گفتى آرى در مكسورين ۳ چنين روايت شده. و نيز گفتى: به خدا سوگند كه اگر مردم انصاف دادندى جز اندكى از احاديث در آن دو كتاب سالم نماندى.
ابن ابى طىّ مذكور گويد:
هيچ حديثى از احاديث از او نپرسيدندى الّا آنكه صحيح آن را از سقيم آن بازشناختى و پيوسته گفتى صد هزار حديث از حفظ دارم و نيز گفتى اگر مرا اقتدار بودى هر آينه پنجاه هزار حديث كه مردم بدان عمل نمايند ولى آنها را اصلى و صحّتى نيست بيفگندمى.
ذهبى در تاريخ الاسلام گويد: «اين كلام كسى است كه در دل او نسبت به

1.ابوالمظفر هناد بن ابراهيم النّسفى المتوفّى فى سنة ۴۶۵ (لسان الميزان، ج ۶، ص ۲۰۰).

2.ابوالحسين احمد بن محمد بن احمد بن النقور البغدادى البزّاز المتوفّى سنه ۴۷۰ (طبقات الحفّاظ ذهبى، ج ۳، ص ۳۳۷).

3.به صيغه تثنيه يعنى دو شكسته به طنز، در مقابل صحيحين يعنى دو درست.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 101105
صفحه از 368
پرینت  ارسال به