197
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2

نيز نظير همين وقايع روى داده و اجمال آن، آن كه من در ايّام جوانى در خان معروف به خان علّان (در رى ظ) مجلس وعظ و تذكير مرتب همى داشتم و مرا در نزد عامّه قبولى عظيم بودى چنان افتاد كه جمعى از ياران من بر من رشك بردند و در نزد والى شهر از من سعايت نمودند. والى مرا از گفتن مجلس منع فرمود و مرا همسايه اى بود از اعوان سلطان و آن موقع يكى از ايام عيد بود و آن همسايه به عادت امثال خود عزم داشت كه به شرب مشغول گردد. چون اين حكايت بشنيد عزم خود را ترك داده به نزد والى شد و او را از حسد ياران بر من و دروغ بستن ايشان درباره من بياگاهانيد و سپس خود شخصا آمده مرا از خانه بيرون آورد و به منبر برد و تا آخر مجلس وعظ در پاى منبر بنشست. پس من به مردم گفتم اين است معنى آنچه پيغامبر (صلّى اللّه عليه وآله) فرموده كه خداوند اين دين را (باشد كه) به مرد فاجر توانايى دهد ۱ .
راقم سطور گويد: بر حسب ظاهر شايد براى ما تا اندازه اى غريب به نظر آيد كه مؤلّف كتاب جزاى نيكى و احسان آن مرد و شفاعت وى از مؤلف در نزد والى و به اصلاح آوردن كار او را بدين طريق داده كه علنا او را بر منبر فاجر خوانده و او را يكى از مصاديق حديث مذكور «إنّ اللّه ليؤيّد هذا الدّين بالرّجل الفاجر» قرار داده ولى چون خصوصيات اين واقعه به دست ما نيست بدون شك بايد فرض نمود كه مؤلف را قطعا عذرى شرعى در اين گونه رفتار نسبت به بدان مرد همسايه بوده مثلاً شايد از نكوهيدن علنى او احتمال ترك افعال ناستوده وى مى داده و نحو ذلك از معاذير شرعيه. بارى مرحوم حاجى ميرزا حسين نورى پس از نقل حكايت مزبور گويد:
و شيخ ابوالفتوح از جماعتى روايت مى كند:

1.مستدرك الوسائل، ج ۳، ص ۴۸۷ـ۴۸۸.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
196

افزوده گويد:
و گويا آن تفصيلى كه آن محدث جليل [يعنى مرحوم حاجى ملا باقر واعظ مؤلف جنّة النّعيم] نگاشته در چند سال قبل بوده ۱ اكنون كه سنه 1319 (است) فى الجمله تغيير يافته و بالفعل دو پارچه سنگ مرمر غير محكوك در سر مقبره صاحب اين تفسير كبير نصب شده و از ميامن دولت مسرّت اقتران به بركات سلطنت عدالت توأمان حضرت ظل اللهى چند نفر از قاريان قرآن و خدّام روشنايى معيّن شده در هر صبح و شام مشغول قرآن و دعاگويى دولت قاهره مى باشند.
بالاخره در كتاب مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل تأليف خاتمة المحدثين مرحوم حاجى ميرزا حسين نورى (تغمّده اللّه برحمته) متوفّى در 17 جمادى الآخره سنه 1320 هجرى قمرى ترجمه حال مفصل مبسوطى از مؤلف ما نحن فيه و خاندان او و مشايخ او و وصف مفيدى از تفسير روض الجنان و تأليف ديگر او شرح شهاب الأخبار قضاعى مذكور است كه چون غالب مضامين آن ترجمه حال منقول از مآخذى است كه ما عين عبارت آن مآخذ را مستقيما از خود آنها سابق نقل كرده ايم در اين جا بيش به تكرار آنها نمى پردازيم ۲ فقط حكايت ممتّع ذيل را كه مرحوم محدّث نورى از رياض العلماء و او از شرح شهاب خود مؤلف روايت كرده چون تا درجه اى تازگى دارد ذكر مى كنيم و آن اين است:
شيخ ابوالفتوح رازى در شرح شهاب در شرح حديث نبوى «إنّ اللّه ليؤيّد هذا الدّين بالرّجل الفاجر» پس از ذكر احوال «مؤلّفة قلوبهم» گويد براى من

1.يعنى در حدود سال ۱۲۹۶ هجرى قمرى كه سال تأليف جنة النعيم است و وفات مؤلف آن كتاب نفيس مرحوم حاجى ملاباقر واعظ طهرانى كه محرر اين اوراق مكرّر از حضور در مجالس وعظ و تذكير آن مرحوم در مسجد خازن الملك استفاضه نموده است در ۲۱ ربيع الاول سنه ۱۳۱۳ هجرى قمرى در مشهد مقدس روى داد. رحمة اللّه عليه رحمة واسعة.

2.رجوع شود به جلد سوم از كتاب مزبور يعنى مستدرك الوسائل، صفحات ۳۲۵ ـ ۳۶۵ ـ ۴۸۷ ـ ۴۸۹.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 99293
صفحه از 368
پرینت  ارسال به