207
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2

ابوالقاسم بلخى كعبى ۱ و تفسير ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى ۲ و تفاسير جبّايى ۳ و پسرش ابوهاشم جبّايى ۴ و ابوبكر اصم ۵ و رمّانى ۶ و زجّاج ۷ و حسين بن الفضل

1.ابوالقاسم عبداللّه بن احمد بلخى كعبى از رؤساى مشهور معتزله متوفى در سنه ۳۱۹، او را تفسيرى بوده در دوازده مجلّد، رجوع شود به كتاب الفهرست ابن النديم، ص ۳۴ و انساب سمعانى در نسبت «كعبى» و ابن خلكان، ج ۱، ص ۲۷۳۷ و جواهر المضيئة، ج ۱، ص ۲۷۳ و لسان الميزان، ج ۳، ص ۲۵۵ـ۲۵۶ و كشف الظنون در عنوان «تفسير ابى القاسم عبداللّه بن احمد البلخى».

2.ابوعلى محمد بن عبدالوخاب جبّايى به ضم جيم و تشديد باء موحده و بعد از الف همزه قبل از ياء نسبت از رؤساء مشهور معتزله متوفى در سنه ۳۰۳ او را تفسيرى معروف بوده (انساب سمعانى در نسبت «جبّايى» تبيين كذب المفترى از ابن عساكر، ص ۱۳۸، ابن خلكان، ج ۲، ص ۵۵ـ۵۶، لسان الميزان، ج ۵، ص ۲۷۱، روضات الجنات، ص ۷۰۰ـ۷۰۲).

3.ابوهاشم عبدالسلام بن محمد بن عبدالوهاب جبّايى پسر مذكور قبل و مانند پدر از رؤساى معروف معتزله متوفّى در سنه ۳۲۱ (الفهرست ۱۷۴، انساب سمعانى در «جبايى» ابن خلكان، ج ۱، ص ۳۱۷ طبقات الشافعيه سبكى، ج ۳،ص ۲۳۰ استطرادا لسان الميزان، ج ۴، ص ۱۶ طبقات المفسرين سيوطى، ص ۳۳، روضات، ص ۷۰۲ در ذيل ترجمه پدرش ابوعلى جبّايى).

4.ابوبكر عبدالرحمن بن كيسان اصمّ معتزلى از رجال اواخر قرن دوم ظاهرا (كتاب الفهرست، ص ۳۴، س ۲ و ص ۱۰۰، س ۲۹، لسان الميزان، ج۳، ص ۴۲۷، مقالات الاسلاميين ابوالحسن اشعرى، فرق الشيعه نوبختى، تبصرة العوام طبع آقاى اقبال رجوع به فهارس اين سه كتاب اخير).

5.ابوالحسن على بن عيسى رمانى نحوى معتزلى متوفى در سنه ۳۸۴ (انساب سمعانى در رمانى طبقات الادباء ابن الانبارى، ص ۳۸۹ـ۳۹۲، معجم الادباء، ج ۵، ص ۲۸۰ـ۲۸۳) ابن خلكان، ص ۳۵۹ـ۳۶۰ بغية الوعاة، ص ۳۴۴، كشف الظنون در «تفسير الرمانى» روضات، ص ۴۸۰ـ۴۸۱.

6.ابواسحاق ابراهيم بن محمد بن السّرى زجّاج محوى معروف متوفّى در سنه ۳۱۰ يا ۳۱۱ يا ۳۱۶ تفسير او معروف بود به معانى القرآن شهرت زجّاج مغنى از تكثير عدد مآخذ است رجوع شود از جمله به ابن خلكان، ص ۱ـ۳۰۹ و كشف الظنون در «تفسير الزجاج».


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
206

حال گوييم كه از ورود اسامى اشخاص ثلاثه مذكور در فوق يعنى فصيحى متوفى در سنه 516 و سنايى متوفّى در 525 و زمخشرى متوفّى در 538 در اثناء تفسير ابوالفتوح رازى شايد بتوان استنباط نمود كه تأليف تفسير بعد از وفات اشخاص مزبوره بوده است نه در حال حيات ايشان، و اگر در مورد زمخشرى كه تاريخ وفات او مؤخّر از آن دوى ديگر است احتمال دهيم كه تأليف كتاب در حال حيات او بوده در مورد دو نفر اول يعنى فصيحى نحوى و سنايى اين احتمال به غايت ضعيف است.
على اىّ حال از طرز تعبير ابوالفتوح رازى از زمخشرى به «امام زمخشرى» و «شيخ ما ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشرى» واضح مى شود كه اگر هم زمخشرى در حين تأليف تفسير از جمله احيا بوده در هر صورت جوانى خردسال و در اوايل سن شباب نبوده بلكه بعد از آنى بوده كه وى مردى مشهور به علم و فضل و يكى از ائمه مسلمين و شيوخ ايشان محسوب مى شده است و واضح است كه اين درجات در حال صغر سن براى كسى دست نمى دهد و چون تولد زمخشرى در سنه 467 است پس اگر فرض كنيم كه آغاز شهرت زمخشرى و انتشار صيت او از سن چهل سالگى او به بعد مثلاً بوده است نتيجه آن خواهد بود كه تأليف تفسير به ظنّ غالب بلكه تقريبا به نحو قطع و يقين مقدّم بر حدود 510 نبوده است و اين نكته را نيز ناگفته نگذاريم كه چنان كه مشاهده شد مؤلف در دو فقره عبارت مذكور در فوق كه از زمخشرى نام برده در هر دو مرتبه به مناسبت نقل پاره اى از اشعار او است كه ذكرى از او كرده است ولى از كشّاف معروف او تا آن جا كه راقم سطور تتبع كرده و قاضى نور اللّه ششترى نيز در مجالس المؤمنين بدان اشاره نموده ۱ ظاهرا هيچ نامى نبرده است با وجود اين كه مؤلف به عادت خود از غالب تفاسير مشهوره عصر خود از قبيل تفسير طبرى و تفسير

1.از تفسير فارسى او ظاهر مى شود كه معاصر صاحب كشاف بوده و بعضى اشعار صاحب كشاف به او رسيده اما كشاف به نظر او نرسيده (مجالس المؤمنين در ترجمه احوال ابوالفتوح رازى در اواسط مجلس پنجم) در كتاب روضات الجنات، ص ۱۸۴ در ترجمه عبارت مزبور اشتباهى دست داده كه متغير معنى است و نصّه: «و يظهر منه (اى من تفسيره) انّه كان معاصرا لصاحب الكشّاف و قد بلغه بعض ابيات (صاحب) الكتاب دون اصله»، كلمه «صاحب» دوم از قلم ناسخ يا از قلم خود مؤلف افتاده است.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 101102
صفحه از 368
پرینت  ارسال به