براى نقد متن ديوان خواجه غير از ذوق شعر و فهم لطايف الفاظ و تعبيرات خاص حافظ آشنايى با زمينه ذهنى او، كه معارف رايج در عصر او در زمينه ادب و تفسير كلام و حكمت و عرفان را شامل مى شود نيز الزام مى كند و كيست كه بعد از او داعيه طبع و تصحيح ديوان را از خاطر گذرانده اند، درباره او مورد ترديد قرار دهند.
طبع انتقادى ديوان حافظ مهم ترين كار ارزنده اى بود كه قزوينى در بازگشت به ايران در زمينه نشر يك متن مهم زبان فارسى انجام داد. غير از نشر بعضى متون تاريخى كه در همين ايام و غالباً در راستاى همكارى با مجله يادگار به مديريت عباس اقبال انجام داد، كار بزرگ ديگرش طبع و تصحيح كتاب عربى شد الازار بود كه جزء آخرين آثار اوست.
سالها قبل از آنكه درگيرى جنگ دوم جهانى و خاطره سخنهايى كه قزوينى در جريان جنگ اول، در اروپا با آن مواجه گشته بود، او را وادار به ترك اروپا و بازگشت نهايى به ايران سازد، تعدادى آثارى عمده زبان فارسى را به تشويق پروفسور ادوارد براون و به نفقه اوقاف گيپ تصحيح انتقادى كرده بود. در هنگام بازگشت به ايران در زمينه علم رجال و تاريخ و شناخت فرق اسلامى محققى بى مانند شناخته مى شد؛ حتى محققان اروپايى امثال: لويى ماسينيون، هانرى ماسه، كلمان هوارت و ولاديمير مينورسكى، كه براى چاپ اول دائرة المعارف اسلام طبع ليدن و احياناً براى مجلات معتبر شرف شناسى متعهد تحرير مقاله اى بودند، به خانه او مى رفتند و در هر زمينه از جانب او به مآخذ مورد نياز هدايت مى شدند از اين جمله گويا فقط ولاديمير مينورسكى بر خلاف رسم معمول غربيها آنچه را به هدايت و ارشاد وى مديون بود، اعلام و اظهار كرد؛ ديگران به رسم معمول اروپاييها در اين زمينه اقدام مناسبى انجام ندادند.
يادداشتهاى قزوينى، كه سالها بعد از درگذشت او به تشويق سيد حسن تقى زاده و