227
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2

زمين نگرد، داند كه اين دستگاه خود پديد نيامده و به بخت و اتفاق موجود نگشته، آن كه آن را آفريد بيهوده نيافريد. جهان را غايتى است كه سوى آن جهان است و مقصودى كه به جانب آن روان، انسان را كمالى است و سعادتى و خداى از او چيزى خواسته و براى او وظايفى مقرر كرده است. اگر انسان، معلول آب و خاك و باد بود و عاقبت و معاد او فنا و فساد، از عذاب آخرت ايمن بود و در دنيا آزاده؛ اما عالم ديگرى است كه مبدأ حيات و خرد و فكر است و ما از آن عالميم و بايد بدان جا باز گرديم. ناچار ما را توشه راه بايد و كالايى كه در آن جهان به كار آيد و اگر خداى تعالى پيغمبران نفرستاده بود و مردم را راه ننموده، نمى دانستيم براى حيات باقى چه بايد آماده ساخت به چه عمل بايد پرداخت؟ انسان عاقل اگر همه نعمت و ثروت و دولت اين جهان را براى خويش فراهم ببيند، اما نداند پس از مرگ مآل او چيست، آيا فانى مى شود يا باز زنده است به زندگى ديگر و آيا در آن جهان سعيد است يا شقى، اين نعمت بر او ناگوار باشد؛ مانند كسى كه مى برندش به جايى و نمى داند براى نعمت و منصب مى برند يا شكنجه و عذاب و كشتن و نابود كردن.
اى خواننده عزيز، زنهار! به هوش باش تا بيهوده عمر تلف نكنى و فريب شهوت نخورى و از آخرت باز نمانى. كلام الهى را راهنماى خودگير و آن را موجب سعادت خود شمار. از خداى بخواهيم كه ما و تو را در راه خير استوار دارد و از انحراف و ضلالت حفظ كند، بحق محمد و آله.
انسان را چه لازم تر از آنكه پيام الهى را بخواند و مقصود خداوند را بداند، اراده او را درباره خود دريابد، بكوشد تا مراد الهى را انجام دهد. پس هيچ چيز براى ما لازم تر از فهم قرآن نيست كه پيام خداست و معجزه پيغمبر و راهنماى معاد و تكليف انسان در اين جهان. آرامش دل آن گاه است كه بدانيم خدا از ما خشنود است و اراده او را انجام داده ايم، و اضطراب خاطر آن وقت كه ندانيم چه مى كنيم و به كجا مى رويم.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
226

(11)

شرح حال ابوالفتوح رازى ۱

علامه شعرانى

سپاس خداوند را كه نعمتش افزون است و شكرش از حدّ قدرت ما بيرون، به حجاب عزّت از ادراك عقل دور و به لطف و رحمت به بندگان نزديك. رهنماى خرد، كلام اوست و آرامش دل پيام او و رامش جان، ذكر نام او. به عجز خويش اقرار داريم كه نتوانيم شكر نعمت او گزاريم. اگر دست ما نگيرد همگى از دست برويم و اگر پاى ما استوار ندارد جملگى از پاى در آييم. اوست كه به حكمت اين جهان را بيافريد و انسان را خليفه خود گردانيد و جهان را بدو سپرد و كليد خرد به دست او داد كه از گنج هستى راز بگشايد و به قدر طاقت بشرى از سرّ حكمت او آگاه گردد. كه فرمود: «عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها»۲ و فرمود: «الرَّحْمنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الاْءِنْسانَ * عَلَّمَهُ الْبَيانَ»۳ .
از او توفيق طاعت خواهيم و صدق نيّت و مزيد قربت. به مقرّبان درگاه او توسل جوييم كه هاديان راه اند و برگزيدگان اله؛ أعنى محمد مصطفى و خاندان پاك او. درود نامعدود بر روانشان باد من الآن إلى يوم التناد و هدانا بهم إلى سبيل الإرشاد و جعلنا من خيار مواليهم الأمجاد. هر كس خرد را به كار بندد و به نظر خرده بين در آسمان و

1.فرزانه ناشناخته، يادنامه ميرزا ابوالحسن شعرانى قدس سره، بوستان كتاب قم، ۱۳۸۲ش، ص ۶۵۹ ـ ۶۷۸.

2.بقره (۲): آيه ۳۱.

3.رحمن (۵۵): آيات ۱ ـ ۳.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 91220
صفحه از 368
پرینت  ارسال به