ابوالفتوح، و اگر عبدالرحمان مفيد در سال 445 وفات كرده باشد، ممكن نيست شيخ ابوالفتوح او را ملاقات كرده و از او روايت كند، مگر به واسطه. و اگر كسى گويد: به جاى 445 در سال 485 در گذشت، به صواب نزديك تر باشد، الاّ آن كه ملاقات و شاگردى او سيد رضى را صحيح نخواهد بود؛ چون سيد در سال 406 درگذشت، اما پدرش ابوبكر احمد ممكن است سيد رضى را درك كرده باشد و صاحب روضات هم در روايت عبدالرحمن مفيد از سيدين گويد: بالاسناد روايت كرده است؛ يعنى به واسطه.
بالجمله شاگرد سيد رضى بودن و استادى عمر بن ابراهيم زيدى كردن و وفات در سال 445، با هم جمع نخواهد شد؛ اما مرحوم قزوينى تاريخ وفات را صحيح دانسته است با آن همه قراين بر عدم صحت آن، و صاحب روضات حاجى ميرزا حسن نورى را تخطئه كرده.
يكى از مشايخ عبدالرحمان مذكور، چنان كه منتجب الدين گفته است، قاضى ابن برّاج است شاگرد شيخ طوسى و او در 438 از خدمت شيخ به طرابلس رفت و قاضى آن جا بود تا در سال 481 درگذشت. و سلاّر بن عبدالعزيز به قول سيوطى متوفا در 448 و به قول رياض در 463 درگذشت و او هم از مشايخ عبدالرحمان مفيد است و كراجكى در 449 رحلت نمود.
ديگر از علماى خاندان ابوالفتوح، جد او ابوسعيد بن محمد بن احمد بن حسين بن احمد است. برادر عبدالرحمان موصوف به مفيد سابق الذكر و او حافظ و ثقه بود. از مؤلفات وى در فهرست شيخ منتجب الدين الروضة الزهراء است، و كتاب الأربعين عن الأربعين فى فضائل أمير المؤمنين، كتاب منى الطالب فى إيمان أبى طالب، كتاب المولى، الفرق بين المقامين و تشبيه على بذى القرنين. و خود شيخ ابوالفتوح در تفسير از كتاب الروضة الزهراء نقل كرده است در تفسير آيه «يا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ» در سوره