233
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2

ابوالفتوح، و اگر عبدالرحمان مفيد در سال 445 وفات كرده باشد، ممكن نيست شيخ ابوالفتوح او را ملاقات كرده و از او روايت كند، مگر به واسطه. و اگر كسى گويد: به جاى 445 در سال 485 در گذشت، به صواب نزديك تر باشد، الاّ آن كه ملاقات و شاگردى او سيد رضى را صحيح نخواهد بود؛ چون سيد در سال 406 درگذشت، اما پدرش ابوبكر احمد ممكن است سيد رضى را درك كرده باشد و صاحب روضات هم در روايت عبدالرحمن مفيد از سيدين گويد: بالاسناد روايت كرده است؛ يعنى به واسطه.
بالجمله شاگرد سيد رضى بودن و استادى عمر بن ابراهيم زيدى كردن و وفات در سال 445، با هم جمع نخواهد شد؛ اما مرحوم قزوينى تاريخ وفات را صحيح دانسته است با آن همه قراين بر عدم صحت آن، و صاحب روضات حاجى ميرزا حسن نورى را تخطئه كرده.
يكى از مشايخ عبدالرحمان مذكور، چنان كه منتجب الدين گفته است، قاضى ابن برّاج است شاگرد شيخ طوسى و او در 438 از خدمت شيخ به طرابلس رفت و قاضى آن جا بود تا در سال 481 درگذشت. و سلاّر بن عبدالعزيز به قول سيوطى متوفا در 448 و به قول رياض در 463 درگذشت و او هم از مشايخ عبدالرحمان مفيد است و كراجكى در 449 رحلت نمود.
ديگر از علماى خاندان ابوالفتوح، جد او ابوسعيد بن محمد بن احمد بن حسين بن احمد است. برادر عبدالرحمان موصوف به مفيد سابق الذكر و او حافظ و ثقه بود. از مؤلفات وى در فهرست شيخ منتجب الدين الروضة الزهراء است، و كتاب الأربعين عن الأربعين فى فضائل أمير المؤمنين، كتاب منى الطالب فى إيمان أبى طالب، كتاب المولى، الفرق بين المقامين و تشبيه على بذى القرنين. و خود شيخ ابوالفتوح در تفسير از كتاب الروضة الزهراء نقل كرده است در تفسير آيه «يا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ» در سوره


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
232

و عرف صحته من سقمه و كان يقول أحفظ مائة ألف حديث و كان يقول لو كان لى سلطان يشد على يدى لأسقطت خمسين ألف حديث يعمل بها ليس لها أصل و لا صحة. قال الذهبى فى تاريخ الاسلام: هذا الكلام من فى قبله غلّ على الإسلام و أهله و كان غالياً فى التشيع. مات سنة خمس و أربعين و أربع مائة. انتهى.
حاصل آن كه مردى حافظ بود و مى گفت: صد هزار حديث از بر دارم و در مجلس او سه هزار روات بود كه حديث او مى نوشتند و مى گفت: اگر قدرتى داشتم پنجاه هزار حديث را از اعتبار خارج مى كردم، از آنها كه مردم بدان عمل مى كنند و اصل ندارد. و هر حديثى كه مى پرسيدند صحّت و سقم آن را، مى دانست و هر گاه كسى مى گفت: فلان حديث در صحيح مسلم و بخارى است؟ مى گفت: آرى، در مكسورين؛ يعنى در آن دو كتاب شكسته در ناصحيح هست و سوگند به خدا اگر مردم انصاف دهند از احاديث آن دو جز اندكى سالم نماند؛ تا آن كه گويد: در سال 445 در گذشت. و به نظر ما اين تاريخ صحيح نيست؛ چون شيوخ وى همه پس از اين تاريخ در گذشتند؛ مثلاً هناد نسفى در سال 465 و ابن النقور در سال 470 و شيخ طوسى در سال 460 و ابن برّاج در 481 درگذشت. پس نسخه لسان الميزان مصحف است يا ابن حجر اشتباه كرده.
و يكى از شاگردان او به نص لسان الميزان عمر بن ابراهيم زيدى متوفا به سال 539 است كه تولد او در كوفه به سال 442 بود. سه سال پيش از تاريخ وفات صاحب ترجمه به قول ابن حجر و اگر عمر بن ابراهيم در بيست سالگى او را درك كرده باشد، بايد عبدالرحمان مفيد در سال 462 زنده باشد در عراق؛ زيرا عمر بن ابراهيم در كوفه بود و نقل نكردند به رى يا خراسان آمد. دليل ديگر آنكه شيخ ابوالفتوح، صاحب تفسير، از وى روايت كرده است به نقل شيخ منتجب الدين كه گويد: خبر دادند به كتب او جماعتى از جمله سيد مرتضى و سيد مجتبى ابنا الداعى الحسنى و برادرزاده او شيخ

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 100485
صفحه از 368
پرینت  ارسال به