استرآبادى است و او قاضى رى بود و ابن شهرآشوب در معالم العلماء در ضمن ترجمه نجم الدين جعفر بن نما روايت مؤلف را از قاضى مذكور از احمد بن على بن قدامه (متوفاى 486) از سيد مرتضى رحمهم الله نقل كرده است و قاضى عمادالدين از مشايخ ابن شهرآشوب و شيخ منتجب الدين نيز هست.
6 ـ ششم از مشايخ مؤلف از غير شيعه اماميه، زمخشرى معروف به جارللّه ابوالقاسم محمود بن عمر حنفى معتزلى است؛ چنان كه خود در چند جاى تفسير نامبرده در تفسير سوره يس آيه «الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً» گويد: شيخ ما ابوالقاسم محمود عمر زمخشرى گفت.
و زمخشرى چنان كه ابن خلكان گويد: در 467 متولد شده و در 538 در جرجانيه خوارزم وفات يافت و ما نمى دانيم مؤلف كجا زمخشرى را دريافت و از او علم فرا گرفت. آيا زمخشرى به رى آمد يا مؤلف به بخارا رفت؟ به هر حال، در اين كه نزد زمخشرى ادب آموخت شبهه نيست؛ اما به نظر مى رسد كه زمخشرى چندان مقدم بر مؤلف نبود و در سن تقريباً نزديك به يكديگر بودند و زمخشرى تفسير كشاف را در سال 528 به پايان آورد هنگامى كه مجاور مكه مكرمه بود، و مؤلّف هم اين تفسير را تقريباً در همان سنوات تأليف كرده است و مجمع البيان نيز در حدود همان سنوات تأليف شده و هيچ يك تفسير كشاف را نديده بودند و از آن نقل نكردند.
نتيجه از تأمل در مشايخ و تلاميذ مؤلف آن است كه شاگردان وى آنچه وفاتشان به دست آمد، در اواخر مائه ششم درگذشتند؛ مثلاً در 585 و 590، و مشايخ وى در اوايل مائه ششم مثل 510 و 515.و به قاعده، وفات مؤلف بايد در اواسط مائه مزبوره باشد؛ مثلاً در حدود سال 550 و تولد او در نيمه آخر مائه پنجم واللّه العالم. معاصر شيخ طبرسى، صاحب مجمع البيان، و به يك واسطه يا دو واسطه از شيخ ابوجعفر طوسى روايت مى كند.