237
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2

استرآبادى است و او قاضى رى بود و ابن شهرآشوب در معالم العلماء در ضمن ترجمه نجم الدين جعفر بن نما روايت مؤلف را از قاضى مذكور از احمد بن على بن قدامه (متوفاى 486) از سيد مرتضى رحمهم الله نقل كرده است و قاضى عمادالدين از مشايخ ابن شهرآشوب و شيخ منتجب الدين نيز هست.
6 ـ ششم از مشايخ مؤلف از غير شيعه اماميه، زمخشرى معروف به جارللّه ابوالقاسم محمود بن عمر حنفى معتزلى است؛ چنان كه خود در چند جاى تفسير نامبرده در تفسير سوره يس آيه «الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً» گويد: شيخ ما ابوالقاسم محمود عمر زمخشرى گفت.
و زمخشرى چنان كه ابن خلكان گويد: در 467 متولد شده و در 538 در جرجانيه خوارزم وفات يافت و ما نمى دانيم مؤلف كجا زمخشرى را دريافت و از او علم فرا گرفت. آيا زمخشرى به رى آمد يا مؤلف به بخارا رفت؟ به هر حال، در اين كه نزد زمخشرى ادب آموخت شبهه نيست؛ اما به نظر مى رسد كه زمخشرى چندان مقدم بر مؤلف نبود و در سن تقريباً نزديك به يكديگر بودند و زمخشرى تفسير كشاف را در سال 528 به پايان آورد هنگامى كه مجاور مكه مكرمه بود، و مؤلّف هم اين تفسير را تقريباً در همان سنوات تأليف كرده است و مجمع البيان نيز در حدود همان سنوات تأليف شده و هيچ يك تفسير كشاف را نديده بودند و از آن نقل نكردند.
نتيجه از تأمل در مشايخ و تلاميذ مؤلف آن است كه شاگردان وى آنچه وفاتشان به دست آمد، در اواخر مائه ششم درگذشتند؛ مثلاً در 585 و 590، و مشايخ وى در اوايل مائه ششم مثل 510 و 515.و به قاعده، وفات مؤلف بايد در اواسط مائه مزبوره باشد؛ مثلاً در حدود سال 550 و تولد او در نيمه آخر مائه پنجم واللّه العالم. معاصر شيخ طبرسى، صاحب مجمع البيان، و به يك واسطه يا دو واسطه از شيخ ابوجعفر طوسى روايت مى كند.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
236

اجازه روايت كتاب تبيان گرفت و در سال 503 در رى حيات داشت؛ چنان كه مستدرك از كتاب مهج على بن طاووس نقل كرده است.
2 ـ از مشايخ او شيخ ابوعلى حسن بن محمد فرزند شيخ طوسى است كه او را مفيد ثانى مى گفتند، و در مستدرك گويد: از كتاب بشارة المصطفى معلوم مى گردد كه او در سال 515 زنده بود، و در لسان الميزان گويد: ابوعلى در حدود سال 500 از دنيا رفت و چون ابوعلى سفر به ملك ايران نكرده است، بلكه در زمان پدرش در بغداد بود و پس از آن منتقل به نجف اشرف شدند، بايد شيخ ابوالفتوح در عراق به خدمت او رسيده و اجازه گرفته باشد پيش از سال 500 هجرى.
3 ـ سوم از مشايخ مؤلف والد او شيخ على بن محمد است كه تاريخ وفات او به دست نيامد و هر جا مؤلف از جدش محمد بن احمد روايت كرده است به توسط والد خود روايت كرده. چنان به نظر مى رسد كه جد مؤلف پيش از آن كه او در خور اجازه و اخذ حديث باشد از دنيا رفته است.
4 ـ عم والدش ابومحمد عبدالرحمان بن احمد كه شرح حال وى به تفصيل گذشت. چنان كه در فهرست شيخ منتجب الدين است، مؤلف اين كتاب وى را دريافت و از او روايت كرد؛ اما جدّش محمد را درنيافت و پيش از اين گفتيم ابن حجر عسقلانى در لسان الميزان وفات ابومحمد در سال 445 نوشته است و اين تاريخ به چند دليل صحيح نيست؛ از جمله روايت مؤلف از وى؛ چون مشايخ مؤلف همه در حدود 500 درگذشتند. پس مؤلف خود در 500 هجرى جوان بوده است يا كهل در اواسط سن و اگر از عم والد خود ابو محمد روايت كرده و او هم در 445 درگذشته باشد، بايد مؤلف در 500، پيرمردى سالخورده باشد بيش از هفتاد ساله و از بسيارى از مشايخ خود سالمندتر، و قرائن ديگر هم ذكر كرديم در شرح حال وى.
5 ـ از مشايخ مؤلف قاضى عمادالدين ابومحمد حسن بن محمد بن احمد

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 101169
صفحه از 368
پرینت  ارسال به