مطابق مذهب شيعه و مأخوذ از كتب و تفاسير ايشان است.
و در ضمن تفسير همين آيه گويد:
اگر گويند: مالك چيز غير موجود معقول نيست و يوم الدين هنوز نيامده، چگونه خداوند خويش را به «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» وصف كرد؟ در جواب گوييم: اين سخن صحيح است، اما چون قيامت حق است و اخلال به آن در حكمت جايز نيست، قيامت را مانند امر موجود و حاصل قرار داد و نيز هر كس بميرد قيامت او در همان وقت حاصل شود. پس قيامت اكنون هست و سئوال از ميان برود.
اين سخن نيز موافق مذهب شيعه است، نه اشاعره.
در مقدمه چاپ اول، صفحه پنج گويد:
ابن حمزه در كتاب ايجاز المطالب فى ابراز المذاهب و در كتاب هادى الى النجاة من جميع المهلكات، در هر دو كتاب مى گويد كه در شهر رى بودم كه شيخ ابوالفتوح رازى، صاحب تفسير، به موجب وصيتش در جوار مرقد امامزاده واجب التعظيم حضرت عبدالعظيم حسنى مدفون گشت. پس به نيت حج، متوجه مكه معظمه شدم. در وقت برگشتن، گذارم به اصفهان افتاد. در علنلان ۱ و بعضى محلات ديگر آن شهر مردم را ديدم به زيارت شيخ ابوالفتوح عجلى شافعى اصفهانى و حافظ ابونعيم كه پدر استاد اوست و شيخ يوسف، كه جد شيخ ابونعيم است، و شيخ على بن سهل و امثال ايشان، كه سنّى و از مشايخ صوفيه بودند، مى رفتند كه شيعه شهر رى و نواحى اش هزار يك به زيارت عبدالعظيم نمى رفتند. و مولانا احمد اردبيلى در كتاب حديقة الشيعه كه منسوب به ايشان است، نقل كرده كه مرا گذار به اصفهان افتاد. ديدم مردم اين بلده شيخ ابوالفتوح عجلى شافعى اصفهانى را شيخ ابوالفتوح رازى كرده