243
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2

در أمل الآمل و فهرست شيخ منتجب الدين نام نبرده اند و كسى كتاب إيجاز المطالب و هادى الى النجاة را به او نسبت نداده است غير حديقة الشيعه، و بعيد است ابن حمزه پس از سال 600 زنده بود تا قبر ابوالفتوح عجلى را ديده باشد؛ چون خود شيخ منتجب الدين در سال 585 در گذشت و بيش از هشتاد سال داشت و ابن حمزه با او هم طبقه يا مقدم بر او بود. در روضات از ميرزا عبداللّه افندى صاحب رياض روايت كرده است كه سيد جلال الدين محمد غياث بن محمد كتاب إيجاز المطالب فى إبراز المذاهب و كتاب هادى إلى النجاة من جميع المهلكات را به اين ابن حمزه نسبت داده است، و هم صاحب رياض گويد: كتاب حديقة الشيعه ملا احمد اردبيلى را، سيد جلال الدين محمد بن غياث بن محمد تلخيص كرد. و از كلام او معلوم مى گردد: اين كتاب حديقة الشيعه، كه امروز متداول و در دست ماست، از محمد بن غياث بن محمد است و نسبت دو كتاب مذكور را به ابن حمزه از وى نقل كرده، نه از ملا احمد اردبيلى؛ چون محتمل است او هنگام تلخيص قصه، ابن حمزه را افزوده باشد. و در روضات گويد: اصل كتاب حديقة الشيعه را از مؤلف ديگر مقدّم بر ملا احمد اردبيلى ديده اند.
بارى، كتاب حديقة الشيعه به صورت فعلى از مقدس اردبيلى نيست و از گفته هاى اهل فن چنان نتيجه بايد گرفت كه اين كتاب را يكى از مؤلفان آغاز دولت صفوى يا اواخر دولت گوركانيان در شرح حال پيغمبر صلى الله عليه و آله و دوازده امام عليهم السلام نوشته است شبيه روضة الشهداء ملا حسين كاشفى و زينة المجالس و چند كتاب فارسى ديگر در مناقب ائمه اثنا عشر عليهم السلام كه عبارت آن ها فصيح و شيرين است؛ اما روايات ضيعف بسيار دارد و نام ملا احمد اردبيلى و زبدة البيان در اين كتاب از آن جا آمد كه نسخه اى از اين حديقه در تصرف ملاّ احمد اردبيلى بوده، در حاشيه آن توضيحاتى نوشته است و ناسخان پس از آن، جزء متن كردند و باز محمد بن غياث بن محمد آن را تلخيص كرده است، و گرنه آن اخبار ضعاف و بى اصل را با عبارت فارسى فصيح نمى توان به عالمى


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
242

بودند و به اين بهانه به عادت پدران خود قبر آن سنى صوفى را زيارت مى كردند. پس، از اين بيان معلوم مى شود كه قبر شيخ ابوالفتوح همان است كه در مزار حضرت عبدالعظيم است. انتهى.
اول عبارت، كه از ابن حمزه نقل شده، هم از حديقة الشيعه است و از چند جهت در صحّت آن ترديد داريم:
يكى آن كه ابونعيم اصفهانى را، ابن خلكان در وفيات الأعيان نام برده و نسب او را تا نخستين كس از اجداد او كه اسلام آورد، ذكر كرده است. و او مهران نام داشت و در ميان اجداد او يوسف نام يافت نمى شود و شيخ يوسف، كه جد شيخ ابو نعيم است، در نقل مزبور صحيح نيست.
ديگر آن كه ابونعيم در سال 403 در گذشت و فرزندش البته در مائه پنجم وفات يافته، ممكن نيست ابوالفتوح عجلى، كه در آخر مائه ششم در سال 600 از دنيا رفت، شاگردى او كرده باشد.
ديگر اين كه ابن حمزه وفات شيخ ابوالفتوح را در رى دريافت. پس به نيّت حج متوجه مكه شد و به اصفهان بازگشت و در اصفهان ديد مردم به زيارت قبر ابوالفتوح عجلى مى روند؛ يعنى مدتى پس از وفات ابوالفتوح عجلى به اصفهان رسيده، وفات ابوالفتوح عجلى را درنيافت. پس حج ابن حمزه متأخر از سال 600 بود و آن وقت اگر زنده بود، از هفتاد سال متجاوز داشت؛ زيرا هنگام وفات ابوالفتوح رازى در حدود سال 550 اقلاً بيست ساله بود، با آن كه از عبارت وى كه گويد: «پس به نيت حج متوجه مكه شدم، چنان به ذهن مى رسد كه حج رفتن او اندكى پس از وفات ابوالفتوح رازى بود در حدود سنه 550 و اين تناقضات را با تكلّف مى توان توجيه كرد.
ديگر آن كه نمى دانيم ابن حمزه كيست؟ به قول صاحب روضات، وى نصير الدين ابوطالب عبداللّه بن حمزة بن عبداللّه طوسى است شاگرد شيخ ابوالفتوح و كتابى از او

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 100778
صفحه از 368
پرینت  ارسال به