مرتضى و مجتبى ابنا الداعى و شيخ ابوالفتوح رازى، كه آن وقت طفلى نورسيده بودند، او را ديدند و اجازه گرفتند و شيخ منتجب الدين متولد در سال 504 ايشان را در حدود 525 مثلاً ملاقات كرد و بدين تكلف روايت بلا واسطه مفيد نيشابورى را از سيد رضى توجيه كنيم. اما صاحب روضات نخواست به اين تكلّفات ملتزم شود و روايت او را بالاسناد گفت و از شيخ منتجب الدين بعيد نيست ذكر وسايط نكند؛ چنانكه درباره سيد فخر الدين شميلة بن محمد بن هاشم الحسينى گويد: او عالم صالح بود، كتاب شهاب قاضى ابى عبداللّه محمد بن سلامة قضاعى را براى ما روايت كرد. و معلوم است كه روايت او بى واسطه از محمد بن سلامة ممكن نيست، مگر به تكلف و قطعاً ميان سيد فخر الدين شميله و قاضى قضاعى واسطه اى موجود است و شيخ منتجب الدين نگفت كتاب او را با واسطه روايت كرد يا بى واسطه و قطعاً با واسطه بود و واسطه را حذف كرد، و بعيد نيست واسطه ميان مفيد نيشابورى و سيد رضى را حذف كرده باشد.
مرحوم قزوينى در صفحه 620، آن جا كه سخن ذهبى را از لسان الميزان نقل كرد درباره مفيد نيشابورى كه گفت: در دل او نسبت به اسلام و مسلمين كينه باشد، در ذيل صفحه گويد: تعصب مفرط ذهبى نسبت به شيعه و هر چه راجع به شيعه است، معروف است و هر جا در مؤلفات او ذكرى از ايشان به ميان آيد، غالباً با جمله «لا بارك اللّه فيهم» يا «لا رعاهم اللّه » و نحو ذلك همراه است.
و اين بنده محرّر اين سطور گويد: در مجالس المؤمنين قاضى نوراللّه ، در ضمن ترجمه امير جلال الدين عطاءاللّه المحدث الدشتكى الشيرازى، شرحى از تعصب ذهبى بلكه نصب او آورده است؛ مثلاً ذهبى در شرح حال احمد بن ازهر نيشابورى گويد: علماى رجال مدح و توثيق او كرده اند و درباره او سخنى زشت نگفتند، مگر اين كه نزد عبدالرزاق از معمر روايتى است از او در فضايل على عليه السلام كه دل من شهادت