283
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2

را از شاگردان زمخشرى دانسته، بدون اينكه دليل ديگرى براى اثبات مقصود بياورد.
در روضات الجنات از طبقات الصغرا سيوطى نقل مى كند كه زمخشرى اهل خوارزم بوده و مكرر به بغداد سفر كرده است. على هذا دور نيست كه ابوالفتوح در مسافرت هاى زمخشرى، او را در رى يا جاى ديگر ملاقات كرده و مدتى نزد وى به استفاده پرداخته باشد، و لازم به ذكر نيست كه اين مقدار در صحت تعبير «شيخ ما» كافى است؛ اما در كدام سفر و ابوالفتوح در چه سن و سالى بوده و كى و در كجا اين ملاقات دست داده، بر ما پوشيده است.
جاى بسى تعجب است كه ابوالفتوح در تمام تفسيرش نامى از كشاف زمخشرى نبرده است، با اين كه بسيارى از تفاسير شيعه و سنى را نام مى برد و از آنها نقل مى كند. قاضى نوراللّه مى نويسد: «بعضى اشعار كشاف به او رسيده است، اما كشاف به نظر او نرسيده». مرحوم قزوينى پس از بررسى دقيق كه در اين باره نموده، اين طور نتيجه مى گيرد كه تأليف تفسير ابوالفتوح يا قبل از تأليف كشاف، يعنى قبل از سنه 528، انجام گرفته يا قبل از شهرت و انتشار تأليف كشاف، و وصول نسخ آن از مكه معظمه، كه در آنجا تأليف آن به اتمام رسيده، به بلاد ايران بوده.
به نظر ما جز اين هم نمى تواند باشد. بنابراين اشعارى كه ابوالفتوح از زمخشرى در تفسير خود آورده يا از خود وى گرفته و يا از ديگران شنيده و يا از كتب ديگر او نقل كرده است.

ابوالفتوح و امين الدين طبرسى

موضوع ديگرى كه لازم است در اينجا يادآور شويم و متأسفانه هيچ يك از دانشمندان متعرض آن نشده اند، اين است كه ابوالفتوح معاصر همكار خود امين الدين طبرسى صاحب مجمع البيان (م 548) نيز بوده است. و با اينكه طبرسى در


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
282

ابوالفتوح در چه زمانهايى مى زيسته است؟

متأسفانه تاريخ ولادت و درگذشت ابوالفتوح، درست معلوم نيست؛ ولى چون وى از يك طرف شاگرد شيخ ابوعلى پسر شيخ طوسى متوفا در حدود 500 هجرى است، و از طرفى با زمخشرى صاحب كشاف متوفا به سال 538، همعصر خود استاد شيخ منتجب الدين رازى متولد در سنه 504 بوده است، مى توان گفت كه تقريباً وى در ميان سالهاى 470 و 550 مى زيسته است.

ابوالفتوح و زمخشرى

آنچه مايه تأسف است و شايد همين موضوع هم دانشمندان اهل فن را درباره تاريخ تقريبى تولد و وفات او دچار ترديد و تحير نموده، اين است كه وى، چنان كه گفتيم، با زمخشرى صاحب تفسير كشاف عالم معروف اهل تسنن معاصر بوده و در چند مورد از تفسيرش از او نام برده و ابياتى چند از وى نقل نموده است. از جمله در تفسير آيه «الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً» ، مى گويد: «و شيخ ما ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشرى دو بيت گفت». اين عبارت مى رساند كه رمخشرى استاد ابوالفتوح بوده است؛ ولى به طورى كه خواهيم گفت، هيچ يك از شاگردان وى و علماى تراجم، ابوالفتوح را از شاگردان زمخشرى به شمار نياورده اند. قاضى نوراللّه شوشترى در مجالس المؤمنين مى نويسد: «از تفسير فارسى او ظاهر مى شود كه معاصر صاحب كشاف بوده». ۱ و ديگر چيزى راجع به تلمذ وى نزد زمخشرى نگفته است. مرحوم محمد قزوينى هم، در رساله اى كه در شرح حال ابوالفتوح به فارسى نوشته و در آخر جلد پنجم چاپ اول تفسير ابوالفتوح به طبع رسيده است، به قرينه عبارت ابوالفتوح، او

1.مجالس المؤمنين، ج ۱، ص ۴۰۹.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 99216
صفحه از 368
پرینت  ارسال به