297
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2

يك ماه نكشيد كه ملكشاه نيز رهجوى وزير شد و در سرآغاز ميانسالى و در پايانه جوانى، همه جهان بگذاشت و بگذشت؛ حكومت به دست فرزندان افتاد. كودك و نوجوان، بيشترشان نيز بازيچه سرداران و يا مادرانى كه با وجود تنگناهاى مذهبى، خود نمى توانستند شاه شوند، اما با ترفند فرزندان نوباوه، حكومت با سرانگشت تدبيرشان مى گشت. در 487 مهى ابوالقاسم عبداللّه شهره به المقتدى باللّه ، بيست و هفتمين خليفه عباسى، همچون ملكشاه برناگرفته در سى و نه سالگى مرد. ابوالعباس احمد بيست و هشتمين خليفه شد و خود را المستظهر باللّه ناميد. از فرزندان ريز و درشت ملكشاه، كه هر كدام در گوشه اى از ايران زمين پرچم سردمدارى برافراشته بودند، بركيارق به رى آمد و در آنجا بر تخت شاهى بنشست. ترك زادگان سلجوق در خود گرفتار شده بودند و اين درخود شدن سلجوقكان، فرصتى بود تا خليفه سياه جامه طعم خوش آرامش را احساس كند؛ نيز تا حل مسئله فرمانروايى بين فرزندان ملكشاه، حسن صباح فرصتى يافت تا خود بيابد و خود بر كشد.
فرزندان ملكشاه خوش شانس بودند كه پدر دير نزيست و در سرآغاز ميانسالى مرد و فقط نه پسر بر جاى گذاشت! گر چه سه چهار تاى آنها در نوباوگى مردند، اما براى ايران زمين چهار و پنج مدعى سلطنت باز هم دردسر آفرين بود. از همه بدتر نظام الملك بود كه او نيز شش ۱ بچه وزير به جا گذاشت كه هر كدام يكى از آن ترك

1.عبدالرزاق كانپورى در كتاب زندگانى خواجه بزرگ حسن نظام الملك (ص ۴۷) تعداد فرزندان نظام الملك را يازده نفر بر مى شمارد، به نامهاى ۱. فخر الملك مظفر، ۲. جمال الملك، ۳. ضياء الملك، ۴. سعد الملك، ۵ . شمس الملك، ۶. عماد الملك، ۷. عز الملك، ۸ . عبدالرحيم، ۹. ابوالبركات، ۱۰. على، ۱۱. صفيه خاتون. كانپورى مؤيد الملك را از شمارش مى اندازد! خواندمير در صفحه ۲۰۸ كتاب دستور الوزراء خود از شمس الملك به شمس الدين ياد مى كند. در مورد اين وزير زادگان بد نيست به كوتاهى از چشم خواند مير به آنان بنگريم كه عز الملك «چون اكثر اوقات به شرب مدام و مصاحبت جوانان سيم اندام مصروف مى داشت»، مؤيد الملك جاى برادر نشست؛ اما برادر ديگرش فخر الملك، به كرسى صدارت آزمندانه نگريست و به خاطر آن برادر را به كنار زد. و مؤيد الملك نيز بيكار ننشست و با يكى از سرداران ملكشاه زد و بند كرد و او را به شورش واداشت و وزير سلطان محمد شد. در نبرد برادران، او اسير شد و سر به باد داد. ضياء الملك وزير محمد شد و پس از سالى چند خدمت، در نبردهاى سياسى با يكى از ثروتمندان همدان در هم شكسته شد. فخر الملك با دسيسه و ترفند، مجير الملك وزير سنجر را به كنار زد و خود وزير شد؛ اما ديرى نپاييد كه با خنجر يكى از فداييان كشته شد. شمس الملك نيز در شاهى محمد پسر محمد سلجوقى وزير شد، اما هم ستم كرد و هم به آزمندى مال گرد آورد، سرانجام شاه او را كشت.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
296

ـ نجس بودن زنازاده؛ گرچه شيعه باشد.
ـ وجوب نفقه زن صغيره بر شوهرش؛ اگر چه وطى او جايز نباشد.
ـ وجوب تمكين بر زن، اگر چه شوهر نتواند مهريه اش را بپردازد.
ـ جواز تعيين مطلقه به قيد قرعه براى طلاق يكى از زنان و اختيار كردن زن پنجم پيش از تعيين مطلقه!
ـ صحيح نبودن اعتكاف مگر در مسجد الحرام، مسجد النبى، مسجد كوفه و مسجد مداين.
ـ ثابت نشدن ربا در معدود و اختصاص حكم آن به مكيل و موزون.
از ديگر بزرگ نظريه پردازان فقاهت شيعه در سده ششم ابن زهره حلبى (م 585) است. او نيز فتوا داد:
ـ عدم جواز عمل به خبر واحد.
ـ عدم جواز خوردن شكارى كه توسط كافر صيد شده باشد.
در همين پيشگفتار بازنگريها را بيشتر باز مى تابانيم و برگشت آراء را در مقاطع زمانى شاهد مثال خواهيم آورد تا دريابيم كه فقاهت شيعه، گاه با چه جسارتى پاى بر دگم مى نهد كه اين لحظه ها مولود تابش فقيهان نو انديش است. گر چه اين غمض عينها بيشتر در برابر آراى نو و رهيافتى است بر چالشهاى اجتماعى پديد مى آيد كه در همين پيشگفتار به هنگام گفت وگو از فقاهت شيعه ياد كرده خواهد شد.

رى و رخدادهاى زمان ابوالفتوح

به هنگام كودكى، خواجه نظام الملك سالهاى پسين وزارت دير پايش را مى گذرانيد. حسن صباح به ايران بازگشته بود و در الموت پايه هاى حكومتش را استوار مى كرد. در سال 485 مهى وزير پير و ضد شيعى به دست ابوطاهر قدايى مرگ را مزمزه كرد. به

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 91173
صفحه از 368
پرینت  ارسال به