307
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2

شباهنگام عمر پيروز شد و انصار ـ بدون سعد بن عباده ـ با ابوبكر بيعت كردند. ديرگاه شب، آرام خوابيدند. جنازه پيامبر نيز در همان اتاق به خود رها شده بود. سه شنبه بار ديگر رفت و آمدها آغاز شد. عمر، كارگردان خليفگى ابوبكر، همه مسلمانان را به مسجد فراخواند و از آنها براى ابوبكر بيعت گرفت. شب ديرگاه به خواب رفتند. امروز هم جنازه پيامبر بى يار و ياور در همان اتاق رها شده بود. چهارشنبه شد، سه روز از مرگ پيامبر مى گذشت، اما براى ميراث خواران رسيدگى به كارهاى ديگر باياتر از كفن و دفن پيامبر بود! يار غار محمد و فاروق اعظم، مانده كارهاى رهبرى را انجام دادند. شب فرا رسيد، همگى يادشان آمد كه سه روز پيش پيامبر درگذشته. شتابان به سوى جنازه شتافتند. طبرى مى نويسد كه در اين هنگام رنگ پوست پيامبر برگشته بود. نيز او از عايشه نقل مى كند كه نيمه شب چهارشنبه پيامبر را دفن كردند. ۱ مسعودى نيز اين باور را داشت ۲ و زمان درگذشت پيامبر را به همين گونه نوشته است. سيد بن طاووس به نقل از ابراهيم ثقفى مى پذيرد كه «پس از سه روز دفن شد». ۳

سنت و بدعت

وابستگان به شريعت مطلق بر اين باورند كه پايه مذهب آنان قرآن است و كنش و گويش پيامبر. و جز اين، آنان كه به مذهب بيافزايند، بدعتگذاران و دشمن سنت. از خطرناكترين بدعتگذاران، رافضيان اند كه در برابر سنت و شريعت قد برافراشتند. اما سنتيها نيز به همه وابستگيهايشان، به دليل خاستگاههاى متفاوت و بر اثر برخورد با

1.تاريخ طبرى، بنياد فرهنگ ايران، ج ۴، ص ۱۳۴۰.

2.التنبيه و الاشراف، مسعودى، ترجمه ابوالقاسم پاينده، انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، ۱۳۶۵، ص ۲۵۸.

3.برنامه سعادت، سيد بن طاووس، ترجمه محمد باقر گلپايگانى، تهران، ص ۹۴.


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
306

كه انصار گرد آمده بودند تا سرپرست خود سعد بن عُباده را به جانشينى پيامبر برگزينند. عمر، ابوبكر را كشان كشان به ايوان رسانيد و چانه زنى براى خليفه شدن آغاز شد. سرانجام ابوبكر و عمر پيروز شدند؛ گر چه سعد بن عباده بيعت نكرد و پس آن گاه در حكومت عمر، به شام تبعيد شد و سرانجام در بحران به دستور عمر كشته شد. خليفه دوم، چنين پراكند كه او را جنيان كشته اند!
به ياد بياوريم كه سعد بن عباده از «كاتبان دوره جاهليت نيز شمرده شده» ۱ و از گردآورندگان حديث و سنت بود. او سرور قبيله خزرج بود و در جاهليت به نام كامل شهره بود. به گفته مطهر بن طاهر مقدسى او در «كتابت، تير اندازى و شناورى دستى داشت».
چنين نوشته اند كه خبر مرگ پيامبر را عمر نمى پذيرفت و باور نمى كرد، او در كوى و سراى نعره مى داد كه پيامبر نمرده است. ۲ گفته اند كه ابوبكر او را به واقعيت مرگ با خواندن آيه اى از قرآن بياگاهانيد! به شوخى مى ماند كه چنين شوريده اى ساعاتى بعد با انصار و سران اوس و خزرج بر سر رياست به كشمكش و چانه زنى مى پردازد و پيامبر را در همان اتاق دربسته عايشه، تنها و بى كس رها مى كند. نه او تنها، كه همه در فكر خويش اند: ابوسفيان، كه ديرى نيست تا به اسلام گرويده، به على بن ابى طالب پيشنهاد بيعت مى دهد و او را از خلافت ابوبكر زينهار مى دهد. اما على در خانه دخت پيامبر با طلحه و زبير به سوگ نشسته اند و به رايزنى. انصار سهم خود را در يارى رساندن به پيامبر و پيروزيهايش مى طلبد. اما پيامبر در اتاق عايشه به خواب جاودانه فرو رفته است؛ در هاى و هوى ميراث خواران، كسى را با او كارى نيست.

1.كتاب در آستانه قرآن، محمود راميار، پژوهش رژى بلاشر، ص ۱۲.

2.تاريخ طبرى، ج ۴، ص ۱۳۲۹ و ۱۳۲۷؛ همچنين مطهر بن طاهر مقدسى، ترجمه كدكنى، آگاه، تهران، ۱۳۷۴، ص ۷۶۳ ـ ۷۶۴؛ نيز كامل، ابن اثير، ج ۱، ص ۳؛ همين گونه سيماى فارق اعظم، حسين هيكل .

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 91182
صفحه از 368
پرینت  ارسال به