309
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2

از ديگر سنت شكنيهاى عمر، كتابت قرآن است. بنابراين سنت، مصحف كردن قرآن در آغاز نكوهيده بود و سنت آن بود كه قرآن در سينه ها حفظ شود و سينه به سينه نقل شود. با گذشت زمان اين نهى رنگ باخت و عمر و تنى چند از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله به گرد آورى آن كوشيدند. سواى عمر كه در حكومت بود و قرآن را حكومتى مى خواست، على ابن ابى طالب عليه السلام، ابن مسعود ،ابى بن كعب، ابوموسى اشعرى، معاذ بن جبل، عُوَيمر بن زيد، سعيد بن عبيد نيز به پايدارى قرآن نوشتارى همت گماشتند.
گفتنى است كه به گفته يعقوبى، برخى روايت كرده اند كه على بن ابى طالب عليه السلامقرآنى را كه پيش از درگذشت پيامبر صلى الله عليه و آله گرد آورده بود، بر شترى بار كرده، نزد خليفه برد و گفت اين قرآنى است كه من آن را گرد آورده ام، اين قرآن هفت جزء بود:
و روى بعضهم أن على بن ابى طالب عليه السلام كان جَمعَه لمّا قبض رسول اللّه و أتى به يحمله على جمل فقال: هذا القرآن قد جمعته قد جزّأءُ سبعة أجزاءِ.
اما قرآن اينان مطلوب حكومتگران سنتى نبود؛ آنها قرآن را به روايت خودشان مى خواستند. اوج اختلافات در زمان خلافت عثمان بود، به ويژه كه در جنگهاى مختلف بسيارى از حافظان قرآن كشته شده بودند. گر چه جنگ براى اعراب فتوحات و غنايم و برده را به غنيمت آورد، اما سوى ديگر نيز بود: نخست آنكه در خيل كشته شدگان عرب بسيارى از انصار و مهاجران و قاريان قرآن بودند.
در جنگ يمامه، كه به شكست مسيلمه انجاميد، خالد بن وليد گرچه ياران و باورمندان به مسيلمه را بى دريغ از دم تيغ گذرانيد و به روايت كتابهاى تاريخ «بيست هزار نفر» را به خون غلتانيد، اما در برابر در ميان كشتگان مسلمان، تعداد 370 صحابى بزرگ و حافظ قرآن بود. گر چه اين رخداد در هنگامه خلافت ابوبكر بود، اما عمر، كه همه كاره حكومت بود و كارگزار حكومت، زنگ خطر را حس كرد؛ دوم دستاويز و بهانه جنگيدن بود. مهاجمان به بهانه اسلام و گسترش اسلام به كشورهاى ديگر


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
308

آراء و فرهنگهاى برتر، خود گرفتار شكنندگى شدند و هر چه زمان پيش مى تافت، شاخه به شاخه تر مى شدند.
راستى را چنين است كه پايه گذاران و مدعيان سنت، خود بدعتگذار بوده اند! مگر نه پيامبر به هنگامه بيمارى و چند روز پيش از مرگ «صحيفه اى و دواتى» خواست تا به روايت ابن عباس وصيت كند؛ اما فاروق اعظم كه هميشه مخالف خوان بود، به مخالفت با وصيت پرداخت و پراكند كه پيامبر هذيان مى گويد. از اين روى «كتاب خداوند ما را بس است». هياهو شد و بر بستر بيمار سر و صدا بالا گرفت؛ آن گونه كه بيمار ناله سر داد: «مرا رها كنيد، مرا رها كنيد...». ۱
عمر در حكومتش اين بدعت را گذارد كه در اذان حى على خير العمل زدوده شود و به جاى آن الصلوة خير من النوم گفته شود، نيز به مخالفت با متعه برخاست و آن را نهى كرد.
در قرآن سوره نساء آيه 24 به مسلمانان سفارش شده كه پس از كام گيرى، بر شماست كه كارمزد آنان را بپردازيد: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً» .
شايد عمر مى انديشيد كه اين زمان با هنگامه نزول آيه متفاوت شده و جامعه اى كه در آن زمان فقر زده بود، اينك به دليل فتوحات و سرازير شدن مال و زن و دختر نامسلمان به مدينه و ديگر شهرهاى مسلمان، ديگر ضرورت كاربرى متعه از بين رفته است! از اين رو، امير المؤمنين (!) چنين حكم مى نمايد: مُتعَتانِ كانَتا عَلى عَهْدِ رسول اللّه و اَنا اَنهى عَليهما و اُعاقِبُ عليهِما: مُتْعَةُ الحج و مُتعةُ النساءِ. كوتاه و بران! خليفه تازيانه به دست فرمان مى دهد كه متعه در هر دو كاربرى آن نكوهيده است و مسلمانان را از انجام آن نهى مى كند.

1.آفرينش و تاريخ، مطهر بن طاهر، مقدسى، ص ۷۶۰.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 101129
صفحه از 368
پرینت  ارسال به