319
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2

از شاگردان برجسته ابوالفتوح بايد از منتجب الدين رازى و ابن شهرآشوب نام برد. منتجب الدين دو اثر استادش با عنوانهاى روض الجنان و روح الأحباب را نزد خود وى خواند (منتجب الدين، 48) و ابن شهرآشوب به كسب اجازه روايت تفسير او، روض الجنان، نايل آمد (ابن شهرآشوب، مناقب، 1/12، نيز نك: معالم، 141). از ميان ديگر شاگردان و راويان او مى توان اينان را نام برد: ابوطالب نصير الدين عبداللّه بن حمزه طوسى (كيذرى، همانجا). صفى الدين ابومحمد حسن ابن ابى بكر بن سيار الحيروى (؟) (آقا بزرگ، 79)، عماد الدين ابوالفرج على فرزند قطب الدين سعيد بن هبة اللّه راوندى (صاحب معالم، 35) و شريف شرفشاه بن محمد بن حسين بن زباره افطسى (همو، 47).
از فرزندان ابوالفتوح دو تن در شمار عالمان بودند: يكى صدر الدين على كه منتجب الدين (ص 125) از وى با تعبير «فقيه ديّن» ياد كرده، و ديگرى تاج الدين ابوجعفر محمد كه همو (ص 173) از او با عنوان «فاضل ورع» ياد كرده است. تاج الدين خود نزد پدر شاگردى كرده است (آقا بزرگ، همان جا).
سال 552 ق آخرين تاريخى است كه درباره زندگى ابوالفتوح از آن آگاهى داريم و آن از متن اجازه اى به دست مى آيد كه براى روايت روض الجنان به شاگرد خود داده بوده است (نك: افندى، 2 / 157). بنابراين، گزارش آزادانى اصفهانى (ص 446) درباره تاريخ مرگ ابوالفتوح در 540 ق نمى تواند درست باشد. محدث ارموى، كه اين مطلب را نقل كرده (تعليقات، 1 / 157 ـ 161)، با توجه به اجازه ياد شده و شواهدى ديگر، اين تاريخ را تصحيفى از 554 ق مى داند، با اين حال از گزارش ابن حمزه مؤلف إيجاز المطالب، كه در زمان مرگ ابوالفتوح در رى بوده و سپس به مكه رفته بوده است، چنين بر مى آيد كه شيخ در سالهاى نزديك به 600 ق وفات يافته بوده است؛ زيرا ابن حمزه در بازگشت از مكه، به اصفهان رفته و اين مسافرت پس از مرگ ابوالفتوح


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
318

عبدالرحمن بن احمد، كه نبايد حداكثر سال 500 ق را درك كرده باشد، نيز بوده است (منتجب الدين، 108؛ نيز نك: شعرانى، 1 / 6 ـ 7). از ديگر مشايخ وى بايد از شيخ مفيد عبدالجبار بن عبداللّه بن على مقرى رازى (ابن شهرآشوب، همان جا)، عمادالدين ابومحمد حسن بن محمد قاضى استرآبادى (صاحب معالم، 47) و ابوالحسن على بن الناصر بن الرضا(رافعى، 2 / 293) نام برد. همچنين، اينكه ابوالفتوح در جايى از كتاب خود (9 / 291) زمخشرى را «شيخ ما» مى خواند، به نظر قزوينى (ص 633) گوياى آن است كه رازى محضر وى را دريافته بوده است.
چنان پيداست كه ابوالفتوح بيشتر به وعظ و خطاله مى پرداخته و بدان تعلق خاطر داشته است (نك: منتجب الدين، 45) چندان كه اين دلبستگى تأثير آشكارى بر سبك تفسيرى او نهاده است. (نك: ادامه مقاله). بنا به گزارشى كه ابوالفتوح خود در روح الأحباب آورده و از طريق افندى (2 / 161) به دست ما رسيده است مجالس وعظ او، آن گاه كه جوان بوده در خان علاّن رى ـ احتمالاً منسوب به علاّن كلينى ـ قبولى عظيم نزد مردمان داشته است؛ چنان كه برخى به وى رشك مى بردند و به دليل سعايت حاسدان نزد والى شهر، مدتى از وعظ محروم گرديد.
ابوالفتوح در برخى از علوم متداول زمان خود استاد بود و تفسير او بيانگر تبحر وى در نحو، قرائات، حديث، فقه، اصول فقه، و تاريخ است. منتجب الدين از وى با تعبير «الامام السعيد ترجمان كلام اللّه تعالى» ياد كرده (ص 8) و گفته كه او عالم، واعظ و مفسرى دَيّن بوده است (ص 45). كيذرى نيز او را با عنوان «الشيخ الامام» خوانده است (3 / 1233). همچنين بر روى نسخه اى از كتاب تفسيرش او را چنين خوانده اند:«الشيخ الاجل الاوحد الامام العالم الرئيس جمال الملة و الدين قطب الاسلام و المسلمين شرف الائمة فخر العلماء مفتى الطائفة سلطان المفسرين ترجمان كلام اللّه المبين». (نك: ياحقى، مقدمه 1/60).

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج2
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 103823
صفحه از 368
پرینت  ارسال به