ارزشدار لغت فارسى مى باشد.
از اين روى، نگارنده در امر طبع و تصحيح بنابراين گذاشت و همّت بر آن گماشت كه تا مى تواند صورت عبارات نسخ را حفظ كند و نسخه بدلها را در موارد تغاير لفظ و اختلاف تعبير ضبط نمايد تا فايده آن تامّ تر و عايده آن عامّ تر باشد. اينك اميد از خوانندگان آن است كه اگر پاره اى از نسخه بدلها براى ايشان خوشايند و دلنشين نباشد، زبان طعن و ملامت نگشايند و نگارنده را هدف عتاب و خطاب خود نگردانند و مورد بغض و شنآن قرار ندهند؛ زيرا عذر وى در ضبط و درج آنها اين بوده است، شايد به قول ياقوت حموى: آن لفظ و كلمه كه براى بعضى ناپسند به نظر مى آيد، ديگرى براى آن جان مى دهد كه: «رُبّ راغب عن كلمة غيره متهالك عليها، و زاهد فى نكتة غيره مشعوف بها».
2. چون نگارنده به بيان مشروح و مستوفى در مقدمه (صفحه ى) اظهار داشته بود كه ابوالمحاسن در جلاء الاذهان پيرو ابوالفتوح بوده است و بس، و ادعا كرده بود كه وى فقط مطالب ابوالفتوح را تلخيص و اختصار كرده است و چيزى كه مربوط به خودش باشد و از رشحات قلم و فكر او به شمار رود در اينجا نياورده است، اينك كه تصحيح تفسير به آخر رسيد، در ضمن مقابله معلوم شد كه ابوالمحاسن گاه گاهى مطالبى نيز از نظم ونثر و اخبار خاصّه، مخصوصاً راجع به فضايل سور بر مطالب ملخّصه از تفسير ابوالفتوح رحمه الله افزوده است، و به برخى از آنها در موارد اقتضاء در ذيل صفحات اشاره كرده ايم و باقى را نيز بر عهده خود خوانندگان مى گذاريم. هر كه طالب باشد استخراج كند. فقط در اينجا به منشأ آن اشاره مى كنيم و آن اين است كه ابوالفتوح، در تفسير خود محيط خود را در نظر گرفته و مطابق محيط خود در شهر رى، كه معهد و موطن خاصه و عامه و مركز فضلاى فريقين در آن دوره بوده است، نخواسته كه تفسير خود را مخصوص به خاصه كند و اخبار خاصه را تا مقتضى و موجب مهمى در كار نبوده باشد، نقل كند. از اين جهت، غالباً