111
شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3

ارزشدار لغت فارسى مى باشد.
از اين روى، نگارنده در امر طبع و تصحيح بنابراين گذاشت و همّت بر آن گماشت كه تا مى تواند صورت عبارات نسخ را حفظ كند و نسخه بدلها را در موارد تغاير لفظ و اختلاف تعبير ضبط نمايد تا فايده آن تامّ تر و عايده آن عامّ تر باشد. اينك اميد از خوانندگان آن است كه اگر پاره اى از نسخه بدلها براى ايشان خوشايند و دلنشين نباشد، زبان طعن و ملامت نگشايند و نگارنده را هدف عتاب و خطاب خود نگردانند و مورد بغض و شنآن قرار ندهند؛ زيرا عذر وى در ضبط و درج آنها اين بوده است، شايد به قول ياقوت حموى: آن لفظ و كلمه كه براى بعضى ناپسند به نظر مى آيد، ديگرى براى آن جان مى دهد كه: «رُبّ راغب عن كلمة غيره متهالك عليها، و زاهد فى نكتة غيره مشعوف بها».
2. چون نگارنده به بيان مشروح و مستوفى در مقدمه (صفحه ى) اظهار داشته بود كه ابوالمحاسن در جلاء الاذهان پيرو ابوالفتوح بوده است و بس، و ادعا كرده بود كه وى فقط مطالب ابوالفتوح را تلخيص و اختصار كرده است و چيزى كه مربوط به خودش باشد و از رشحات قلم و فكر او به شمار رود در اينجا نياورده است، اينك كه تصحيح تفسير به آخر رسيد، در ضمن مقابله معلوم شد كه ابوالمحاسن گاه گاهى مطالبى نيز از نظم ونثر و اخبار خاصّه، مخصوصاً راجع به فضايل سور بر مطالب ملخّصه از تفسير ابوالفتوح رحمه الله افزوده است، و به برخى از آنها در موارد اقتضاء در ذيل صفحات اشاره كرده ايم و باقى را نيز بر عهده خود خوانندگان مى گذاريم. هر كه طالب باشد استخراج كند. فقط در اينجا به منشأ آن اشاره مى كنيم و آن اين است كه ابوالفتوح، در تفسير خود محيط خود را در نظر گرفته و مطابق محيط خود در شهر رى، كه معهد و موطن خاصه و عامه و مركز فضلاى فريقين در آن دوره بوده است، نخواسته كه تفسير خود را مخصوص به خاصه كند و اخبار خاصه را تا مقتضى و موجب مهمى در كار نبوده باشد، نقل كند. از اين جهت، غالباً


شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
110

تكملة المقدمه و خاتمة الطبع ۱

1. اكنون كه تصحيح و طبع اين دفتر دانش و اختر بينش و طومار اسرار و اخبار آفرينش، أعنى تفسير شريف جِلاء الاذهان و جَلاء الاحزان كه طبق مثل معروف: «الأسماء تنزل من السماء» گلستانى دلگشا و غمزدا و بوستانى جان پرور و فرح افزاست، به آخر رسيد، لازم مى دانم امورى را كه مربوط به كامل تر بودن مقدمه است، در اينجا ياد كنم:
1. بايد دانست، علاوه بر آنكه اين كتاب از جنبه معنى و تفسير كليد فهم قرآن و ترجمان كلام يزدان است (جلت أسماؤه و عمّت نعماؤه) و اين خود مقامى است كه به عقيده ما مسلمانان بالا دست و مافوق ندارد كه: ليس وراء عبّادان قرية، از جنبه لفظ و تعبير نيز پايه اى بس بلند و مرتبه بسيار ارجمند دارد؛ زيرا كه از متون مهمّه نثر فارسى مى باشد، به طورى كه از نقطه نظر ادبى درباره آن مى توان گفت كه: گنجى سراسر گهر و درجى لبالب در راست. و اين جنبه، اگر چه قابل مقايسه با جنبه نخستين نيست تا بتواند در برابر آن عرض اندام كند، ليكن در حد خود قدر و قيمتى بسزا و ارزش و اهميّتى گرانبها دارد؛ چنان كه بر اهلش پوشيده نيست، مخصوصاً با توجه به اينكه ابوالمحاسن در همه جا به تلخيص و اختصار مطالب به عبارت ابوالفتوح نپرداخته، بلكه در پاره اى موارد نظر داشته كه به جاى لغاتى كه ابوالفتوح به كار برده، لغات ديگرى كه مفيد همان معنى بوده، بياورد و به عبارت ديگر مرادف لغتى را كه ابوالفتوح به كار برده، به كار برد، از اين روى لغات فراوانى در اين كتاب به نظر مى رسد كه آنها در تفسير ابوالفتوح نيست، سرّش همين مطلب است كه گفتيم. پس، از اين جهت نيز مى توان گفت كه اين كتاب از منابع مهم لغوى و گنجينه هاى

1.تفسير گازر (جلاء الاذهان و جلاء الاحزان)،ابوالمحاسن جرجانى، تصحيح جلال الدين ارموى، چاپ اول، ۱۳۴۰ ش، ج ۱۰، ص ۴۹۳ ـ ۵۱۹.

  • نام منبع :
    شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي ج3
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 150872
صفحه از 504
پرینت  ارسال به