مذكور است». و نيز در تفسير اين فقره «أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ» از آيه 150 همان سوره گفته ۱ : «و در تفسير جرجانى مذكور است كه» و نيز در تفسير آيه 66 سوره توبه «لا تَعْتَذِرُوا» ؛ الآية و آيه 105 همان سوره «وَ قُلِ اعْمَلُوا» و آيه 117 همان سوره «لَقَدْ تابَ اللّهُ عَلَى النَّبِيِّ» الآية، از جرجانى نام برده و از تفسير او نقل كرده است، الى غير ذاك من موارد نقله و تصريحه.
چون مقصود به اين مقدار عملى مى شد، به استقصاى موارد نقل و تصريح نپرداختيم. پس معلوم شد كه مولا فتح اللّه هم از تفسير ابوالفتوح نام برده (چنان كه در مقدمه ياد كرديم) و هم از تفسير ابوالمحاسن نام برده است، ليكن در نقل و اقتباس بناى او بر اخذ از جلاء الاذهان بوده است؛ چنان كه در مقدّمه گفته ايم.
4. بايد دانست، چنان كه در مواردى از تعليقات مذكور در ذيل صفحات تصريح كرده ايم كه ما در ضبط اعداد كلمات و حروف سور اكتفاء به نقل از نسخ دسترس موجوده از تفسير ابوالفتوح كرديم و دقت و تحقيق در آنها به كار نبرديم؛ زيرا چندان فايده اى بر آن مترتب نبود و فايده مى توان گفت همان است كه ابوالفتوح در آخر تفسير خود به آن اشاره كرده به اين عبارت:
«جمله آيات قرآن در عدد بصريان شش هزار و دويست و چهار آيت است، و در عدد مدنيان اول شش هزار و دويست و هفده آيت است و در آخر چهارده است؛ و در عدد كوفيان شش هزار و دويست و سى شش آيت است، و جمله آن چه در مكه فرود آمده است، هشتاد و پنج سوره است بر اختلاف كه ميان راويان است، و به مدينه بيست و نه سوره على خلاف ذلك بينهم. و عدد سوره ها صد و چهارده سوره است و به روايتى از اصحاب صد و دوازده سوره است، و كلمات قرآن جمله هفتاد هزار و نه هزار و دويست و هفتاد كلمه است و گفتند سى و نه،